اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 86
نمايش فراداده

الف) دعوت مخفى و انفرادى

فراخواندن يكايك افراد مستعد و اسلام آوردن عده‏اى از اصحاب، پس از نزول آيه (2) از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:

پس از نزول وحى، رسول‏خدا(ص) سيزده سال در مكه بماند كه سه سال آن با دعوت محتاطانه و پنهانى گذشت و او آشكارا تبليغ نمى‏كرد تا آن كه خداوند فرمان علنى دعوت را فرمود پس پيامبر دعوت خود آشكارا ادامه داد.(3)

نيز به روايت طبرى، حضرت رسول از ابتداى نبوت تا سه سال به طور نهانى دعوت مى‏كرده است، تا آن كه مأمور به اظهار دعوت شد و آيه (4) و آيه (5) فرود آمدند.(6)

درباره فلسفه اين شيوه تبليغى، نويسنده فروغ ابديت مى‏نويسد:

افراد پخته و عاقل و دانا، همواره در راه نيل به مقاصد خود از همين طريق وارد مى‏شدند و رهبر عالى قدر اسلام از همين اصل مسلم استفاده نمود و سه سال تمام، بدون شتابزدگى در تبليغ آيين خود مى‏كوشيد و هر كس را كه از نظر فكر و استعداد، شايسته و آماده مى‏ديد، كيش خود را به او عرضه مى‏داشت... در ظرف اين سه سال ابداً دست به دعوت عمومى نزد و فقط با افراد، تماس‏هاى خصوصى برقرار مى‏كرد.(7)

از جمله نتايج اتخاذ اين شيوه اين بود كه (8):

ب) مرحله انذار عشيره با نزول آيه أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَقْرَبِينَ

در اين مرحله كه ميان مرحله دعوت مخفى آشكار واقع گرديد و مدت آن كوتاه‏تر از دو مرحله ديگر بود، پيامبر(ص) سعى در تشكيل نخستين صف ايمانى و خط دفاعى در مقابل دشمنى‏هاى روزافزون مشركان لجوج داشت.

در اين مرحله، پيامبر با يارى جستن از تعلقات قبيله‏اى خويشانش، سعى در جلب حمايت آنان نمود. هرچند اتخاذ اين شيوه در باره خويشاوندان پيامبر توفيق كامل نيافت و تنها دو عضو از آنان به او گرويدند (خديجه و على)، اما اين از اهميت اين شيوه نمى‏كاهد، به‏ويژه اين كه در دعوت پيامبران ديگر نيز به كار رفته و موفقيت آميز بوده است. به‏هرحال تلاشى براى تشكيل هسته مركزى دعوت با حضور گروهى است كه علاوه بر قرابت ايمانى، تعلق نسبى و خونى نيز با صاحب دعوت دارند.