در بحث شيوه سازشناپذيرى پيامبر در اصول، به اين شيوه نيز اشاره شد. پيامبر(ص) در زندگى فردى، معاشرتها و برخوردهاى خود با ديگران، به سادگى از آنچه در اختيار داشت مىگذشت و هرگز درباره ديگران سختگيرى نمىكرد، به طورى كه برخى نويسندگان تسامح و نرمش اخلاقى را يكى از اصول و محورهاى حاكم بر شيوههاى دعوت و زندگى او شمردهاند.(31)
استاد شهيد مرتضى مطهرى مىگويد: (32)
از لحاظ معاشرتهاى فردى، از انس بن مالك روايت شده كه (33)
از طرفى به مبلّغ اعزامى خود به يمن، مَعاذ بن جبل، دستور مىدهد كه:
يا مَعاذ يسِّر ولاتُعَسّروبَشِّرولاتُنفِّر؛(34)
اى معاذ، آسان بگير و سخت گيرى مكن و مژده بده و مردم را بيزارمكن. چه، در دعوت، آسانگيرى، كليد موفقيت است.
همچنين در جايى به تمام اصحاب خود، سفارش آسانگيرى مىكند:
يَسّروا و لا تُعَسّروا و بَشّروا ولاتُنَفِّروا.(35)
و به چندين بيان، شريعت خويش را مبتنى بر تسامح و مدارا و سهولت معرفى نمود؛ پيامبر(ص) خطاب به عثمان بن مظعون فرمود:
يا عثمان، لم يُرسِلْنى اللهُ تعالى بالرُهبانية ولكن بَعَثَنى بالحَنِيفِيّة السَهْلَة السَمْحَة؛(36)
اى عثمان، خداوند متعال مرا با رهبانيت نفرستاده بلكه مرا به شريعت و دين حنيف و آسان و با گذشت مبعوث كرده است.
از ديگر صفات بارز آن حضرت كه از مدارا و نرمخويى او سرچشمه مىگيرد در عبارت زير به چشم مىخورد: (37)
خدا مرا براى تبليغ فرستاده نه براى سرزنش و عتاب و عيبجويى.
و در جايى خود را مانند پدر براى امتش قلمداد مىكند: إنّما أنا لكم مثلُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ؛(38)
همانا من براى شما چون پدر براى فرزندان هستم. روشن است كه چنين خصلتهايى، تا چه اندازه در نرم كردن دل مخاطبان و قبول دعوت مؤثر و نافذ خواهد بود.
اگر اين رفق و مدارا نبود احساسات دلها پيرامون او گرد نمىآمدند و اگر اين بردبارى و حلم زايدالوصف و رعايت عواطف و صميميت و تواضع با مردم نبود هرگز اين تأثير در نفوس امكانپذير نمىگشت و جانهاى آدميان با او همراه و پذيراى وحى الهى نمىشدند.(39)