آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 8 -صفحه : 327/ 193
نمايش فراداده

يك وسيله امتحان است و يك مايه اى است كه براى انسان بدبخت چندصباحى غرور مىآورد و موجب بدبختى و هلاكت است .

آيا اگر اراده خدا تعلق بگيرد از اين لشكرها كارى ساخته است ؟

" ( امن هذا الذى هو جند لكم ينصركم من دون الرحمن )"

آيا اين كه سپاه شما شمرده مى شود و آن را سپاه خودتان مى دانيد اينها هستند كه شما را در مقابل حق يارى كنند و به فرياد شما برسند ؟

اينها فقط غرور است و فريب .

داستان مرگ مامون

داستان مرگ مامون داستان عجيبى است . مسعودى در مروج الذهب مى نويسد كه مامون در يكى از جنگهايش ( گويا با روم جنگيده بود )( 1 )با يك لشكر فوق العاده جرارى لشكركشى كرده بود در حدود صد هزار نفر سپاهش شمرده مى شدند.

دشتى را در همين قسمتهاى شمال سوريه نام مى برد به نام " پرسوس " كه دشت بسيار باصفايى بود . وقتى مامون برمى گشت اين دشت باصفا را ديد خيلى خوشش آمد دستور داد همين جا اطراق شود . چشمه بسيار بزرگى آنجا بود و آب بسيار سردى از زمين مى جوشيد .

اين چشمه به قدرى باصفا بود كه آن ريگهاى زير كاملا پيدا بود . دستور داد تخت و خرگاهش را همان جا زدند . نشسته بود و غرق در خيالات و افكار خودش بود . در اين بين در همان جلوى چشمه كه استخرمانندى بود ناگهان يك ماهى سفيد بسيار زيبايى پيدا شد . مامون هوس كرد همين ماهى را بگيرند و كباب كنند .

گفت : غواص بيايد اين را بگيرد .

1. آن زمان استانبول فعلى و قسطنطنيه قديم مركز روم بوده است و اين قسمت سوريه و اطراف آن تقريبا مرز دنياى اسلامى شمرده مى شد بعد در دوره هاى سلاطين عثمانى و سلطان محمد فاتح بود كه اينها فتح كردند و خلافت شرقى مسيحيت را برچيدند .