کار مهم تر شيطان که از مغالطه منطقي هم خطرناک تر است، اين است که در انسان نفوذ کند تا در داوري نهايي و اصيل او مغالطه کند و غير عقل را به جاي عقل بنشاند و اگر بدل عقل به جاي عقل قرار گرفت، مغالطه در هويـت انسان راه خواهد يافت.
حلّ اين مغالطه، نه از منطق ساخته است و نه از حکمت؛ بلکه حل اين مغالطه، در درجه اول، از عرفان عملي و پس از آن از اخلاق ساخته است؛ زيرا خود عقل که براي تشخيص حق از حق نماست، چيز ديگري به جاي او بر کرسي داوري قرار گرفته است و مي خواهد داوري کند؛ خود اِبليس به جاي شخص معين نشسته است و مي انديشد و تصميم مي گيرد و عمل مي کند.
رسالت اصلي انبياي الهي عليهما السّلام حلّ مغالطه شيطان در هويت انسان است؛ زيرا عرفان عملي و نيز اخلاق از برکات آنان است. تمام تلاش رهبران الهي، اين است که به انسان ها بفهمانند بايد روي کرسي فطرت الهي خود بنشينند و از جان خود مراقبت کنند تا کسي نيايد و آن ها را از خودشان نگيرد ـ و نگويد که من، تو هستم و تو مني ـ و غير عقل يعني سفاهت را به جاي عقل آن ها و ديو را به جاي انسان ننشاند.
کليني رحمه الله در کافي نقل مي کند که يکي از شاگردان خاص امام صادق عليه السّلام از آن حضرت پرسيد:
عقل چيست؟ عقلي که همه فتواها از اوست و خود، منبع دين و معيار انسانيتِ انسان است، کدام است؟ امام عليه السّلام فرمود: «العقل ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان» ؛ عقل آن است که انسان فقط خدا را بشناسد و او را عبادت کند و به وسيله آن، بهشت را کسب نمايد. اگر شخص عاقل در ايمانش متوسط بود،