به تدريج ديگر مسلمانانى كه از ميدان گريخته بودند در نزدآنحضرت گرد آمدند وهمچون جبههاى واحد بر كفار يورش بردندوصفوف آنان را درهم شكستند.
دشمنان براى تقويت روحيه سپاهيان خود، همه وسايل و زنان خود رانيز به ميدان نبرد آورده بودند، با فرار آنان، مسلمانان به غنايم فراوانىدست يافتند وپيامبر اين غنايم و اموال به دست آمده را در كار تأليفقلوب قريش به كار گرفت.
پس از پايان اين جنگ، پيامبر در انديشهبازگشت به مدينه شد.
آغاز عصر درخشان جزيرةالعرب پيش از بازگشت به مدينه، آنحضرت گروهى از لشكريان اسلام را بهتعقيب كفار، كه بار ديگر براى حمله به مسلمانان و برافروختن آتشجنگ گرد آمده بودند، فرستاد.
يكى از اين لشكرها، به سوى طائف كهكفار را در خود پناه داده بود، عازم شد.
دژهاى طائف بسى بلندتر از آنبود كه مسلمانان ياراى دستيابى بدانها را داشته باشند.
بنابراين، بدونآنكه بتوانند به درون دژها قدم نهند، بازگشتند.
همين كه پيامبر به مدينهرسيد، هيأتهايى از نقاط مختلف جزيرةالعرب بر آنحضرت وارد شدندو يك به يك گرايش خود را به اسلام اعلان نمودند؛ و از آنحضرتدرخواست مىكردند كه تنى چند از مبلغان را براى تعليم دستورات اسلامبه ميان آنها گسيل دارد.
با نزول اين سوره،پايان دوره سياهى و تباهى جزيرةالعرب و آغاز دوره درخشان آن اعلامگرديد.
پيامبر، حضرت على عليه السلام را به مكّه فرستاد تا اين سوره را درميانحجاجى كه در منى گرد آمده بودند، بخواند.
در آن سوره، به صراحتاعلان شد كه مشركان از اين پس نبايد به مسجدالحرام وارد شوند.
زيرانجس هستند وخداوند از آنان بيزار است.
همچنين در آن سوره آمده بودكه هيچ عهد وپيمانى از مشركان پذيرفته نيست و ريختن خون مشركانپس از چهار ماه ديگر، بر مسلمانان حلال و رواست.
پس از اين اعلان، هيچ كس در جزيرةالعرب نبود كه اظهار شرككند، مگر گروههايى اندك كه از ترس مسلمانان گريخته بودند و پنهانىبر كيش گذشته خود پافشارى مىكردند.
عدهاى از سپاهيان رومى در ديارشام كه امارتى عربى ولى تحت نفوذ امپراتورى روم بود، به سر مىبردند.
پيامبر همراه سپاهيان اسلام كه تعداد آنان بيش از سى هزار نفر بود و دههزار تن از آنان سواره و مجهز به سلاحهاى كامل بودند، به سوى نيروهاىرومى حركت كرد.
اين اقدام پيامبر به خاطر شايعهاى صورت گرفت كه در مدينه بر سرزبانها افتاده بود.
مردم مىگفتند سپاه روم انديشه جزيرةالعرب و سركوب مسلمانان رادر سر دارد.
امّا وقتى پيامبر با سپاهيانش به منطقه تبوك رسيد، دانستكه اين شايعه بىاساس و دروغ بوده است.
لذا با مردم آن ديار از در آشتىدرآمد و بر "رومه" دست يافت.
آنگاه پيامبر پس از آنكه مرزبانانى ازمردم خطه شام و حجاز برضد دشمنان به كار گماشت و تخم ترس و رعباز حمله ناگهانى مسلمانان برضد روميان را در دل آنان كاشت، به سوىمدينه بازگشت كرد.
تعيين رهبرى در سال دهم هجرى پيامبر تصميم گرفت به حج رود.
مسلمانان كه ازتصميم پيامبر آگاهى يافته بودند، از هر كران به سوى آنحضرت شتافتند.
چون تعدادشان به اندازه كافى رسيد، پيامبر به همراه ايشان به سوى مكّهبه حركت در آمد.
در اين سال بود كه پيامبر كيفيت به جاى آوردن حجاسلامى را به مسلمانان آموخت زيرا مشركان در سال