(اَلاِعْتِبارُ يَقوُدُ اِلَى الرَّشاد)(87)
عبرت گيرى (انسان را) به سوى رشد رهبرى مى كند.
و حتى انسان را از وقوع در مهالك بازداشته و عصمتى در خور توجه به او عطا مى كند :
(اَلاِعْتِبارُ يُثْمِرُ الْعِصْمَةَ)(88)
عبرت گيرى ، مصونيت به بار مى آورد.
قـرآن مـجـيـد بـه مـسـاءله عـبـرت گـرفـتـن از تـاريـخ تـوجـه فـراوانـى مـبـذول داشـتـه و آيـات فراوانى به اين مطلب اختصاص يافته است . اين آيات را مى توان به سه دسته تقسيم كرد :
1- آيـاتـى كه به بيان سنت هاى تاريخى و اجتماعى مستمر در زندگى بشر اشاره كرده است . سـنـت هـايـى نـظـيـر فـرجـه و مـهـلت دادن بـه مـجـرمـان ، اسـتـدراج و سـپـس هـلاكـت آنـان ، زوال نـعمت به وسيله اعمال خود انسان ها، دامنگير شدن گناهان ، برجاى ماندن حق و از بين رفتن بـاطل ، اجل معين ، آزمايش ، ارسال رسل ، اتمام حجت ، توبه پذيرى از سوى خداوند و بازگشت رحمت خدا نسبت به كسانى كه به سوى او برگردند و...
2- آياتى كه سفارش به گردش در زمين با انگيزه درس گرفتن از عاقبت گذشتگان مى كند.
(قُلْ سيرُوا فِى الاَْرْضِ ثُمَّ انْظُروُا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ)(89)
بگو : در زمين گردش كنيد! سپس بنگريد سرانجام تكذيب كنندگان آيات الهى چه شد؟!
نـگـاه بـه آثـار بـاسـتـانـى از ايـن زاويـه سـبب وسعت بصيرت و مزيد هدايت خواهد شد. خداوند متعال به كسانى كه از كنار خرابه هاى متعلق به اقوام گذشته كه عذاب شده اند، بدون عبرت مى گذرند هشدار داده كه چرا در باره آن تعقل نم ى كنند؟(90)
و يـا در سوره شعراء ضمن شرح زندگى اقوام ستمگر گذشته در هشت مورد متذكر مى شود كه اين داستان و وقوع عذاب عبرتى است براى ديگران ؛ (اِنَّ فى ذلِكَ لاَ يَة ...).(91)
3- آياتى كه به بيان نمونه هاى تاريخى از زندگى گذشتگان مى پردازد. در اين آيات به زنـدگـى اقـوامـى چـون قـوم نوح ، عاد، ثمود، لوط، شعيب ، موسى و... مى پردازد. در مورد اين اقـوام بـه بـعثت پيامبران و ابلاغ پيامهاى الهى اشاره كرده و خاطرنشان مى سازد كه اين اقوام بـه دليـل افـكار و عقايد و اعمال باطلشان به جاى پذيرش دعوت الهى ، چگونه به معارضه پـرداخـتـه و پـايـان كـارشـان بـه كـجـا انـجـامـيـده اسـت . آنـچـه در اين آيات جلب نظر مى كند اخـطـارهـايـى اسـت كـه پـس از بـيـان سرگذشت هر قوم به مخاطبين مى دهد. مثلاً در پايان بخش مربوط به سرگذشت قوم لوط، با يك تهديد شديد بيان مى دارد كه :
(وَ ما هِىَ مِنَ الظّالِمينَ بِبَعيدٍ)(92)
و آن (عذاب ) از ستمگران دور نيست .
ج ـ انـصـاف و حـق طـلبـى : از آيـات اسـتـفـاده مـى شـود كـه يكى از مناسب ترين زمينه ها براى دستيابى به هدايت الهى و بهره ورى از آن ، داشتن روحيه انصاف و حق طلبى است ؛ زيرا افراد در مـواجـهـه بـا حـقـايـق و مـعـارف الهـى دو گـونـه انـد : عـده اى از اول روحيه تسليم و حق جويى ندارند و بنا را بر عناد و لجاجت مى گذارند، اينان در اثر تكبر و بى اعتنايى به آيات الهى هرگز هدايت نخواهند شد(93)؛ امّا عده اى ديگر مصممند تا در بـرابـر حـق تـسـليـم باشند. اينان اهل منطقند و به سخنانى كه به آنان زده مى شود گوش فـرامـى دهـنـد تـا اگر دلايل و مدارك گوينده حق باشد آن را بپذيرند. اينان به هدايت نزديكند ودر حقيقت مرحله اى از تقوا را دارا مى باشند كه بواسطه آن به هدايت هاى بالاتر نيز دست مى يابند. به تعبير قرآن مجيد اين گروه زنده اند و داراى گوش شنوا :