هدایت و ابعاد آن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 64/ 28
نمايش فراداده

السلام نقل شده كه همگى مى گفتند:

(وَمَا اءَسْاءَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِيَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ )(149)

من در برابر اين دعوت ، پاداشى از شما نمى طلبم ؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است .

در آيـه اى بـه پـيـامـبـر اكـرم (ص ) امـر نـمـوده كـه اجـر رسـالت خـود را دوسـتـى اهل بيت خويش قرار دهد:

(قُلْ لاَ اءَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ اءَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى )(150)

بـگـو: مـن هـيـچ پـاداشـى از شـمـا بـر رسـالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزديكانم ( اهل بيتم ).

البـتـه ايـن درخـواست مزد نيست بلكه در حقيقت هدايت جديدى است كه در اين قالب به مردم ارائه فرموده و تذكر داده كه قدردانى عملى از زحمات پيامبر در صورتى محقق مى شود كه مردم به هـدف پـيـامـبر كه به كمال رساندن خود آنهاست توجه كنند و اين هدف نيز در سايه توجه به اهل بيت پيامبر و اطاعت عملى از دستورات آنها مى شود. در آيه ديگر ما را به همين حقيقت توجه داده و فـرمـوده اسـت : (و آنـچـه از پـاداش (رسـالت ) از شـمـا خـواسـتـم بـه نـفـع خـود شـمـاسـت .)(151)

عـدم درخـواسـت اجـر مـالى از مـردم سـبـب اعـتـماد بيشتر آنها به حقانيت دعوت و هدايت پيامبران مى گـردد، چـنـانـكـه مـؤ مـن آل فـرعـون نـيز به اقتضاى همين مطلب ، قومش را مخاطب قرار داده و مى فـرمـود: از كـسـى تـبـعـيـت كـنـيـد كـه از شـمـا اجـرى طـلب نـمـى كند و خود از راه يافتگان است .(152)

3 ـ دلسـوزى و خـسـتـگـى نـاپذيرى در هدايتگرى : يكى از خصائص مشترك انبيا در هدايت جوامع بشرى ، تحمل سختى ها و آزار و اذيت در اين راه بوده است . به فرموده قرآن همه پيامبران مورد اسـتـهـزاى مـخـالفـان خـويـش واقـع شـده (153) و سـيـل تـهـمـت هـا و افـتـراهـايـى نـظـير سفاهت ، ضلالت ، جنون ، شاعرى ، دروغگويى و سحر و سـاحـرى بـه سوى آنان سرازير شده است . علاوه بر آن مخالفان ، برخى از پيامبران را به قـتـل و يـا اخراج از سرزمين تهديد مى كردند و در برخى از موارد هم تهديد خود را عملى كرده و پـيامبران را به قتل مى رساندند، امّا آنچه جالب توجه است ، برخورد دلسوزانه پيامبران با مـخـالفـانـشـان بـوده است . پيامبران در پاسخ آنان به نصيحت و اندرز مى پرداختند و با دادن پـاسخ ‌هاى منطقى ، خواستار هدايت آنان مى شدند. در خواست عذاب از درگاه خداوند براى اقوام گـمـراه آخـريـن راه مـبـارزه بـا مـشركان و معاندان حق بوده و گرنه پيامبران با تلاش ‍ خستگى نـاپـذيـر تـا حـد مـمـكـن در صـدد جـلب قـلوب و هـدايـت مـردم بـه سـوى حـق بـوده انـد. تـحـمـل آن هـمـه آزار واذيـت و تهمت و افترا به پيامبر اكرم (ص ) و دعاى آن حضرت براى هدايت آنان از سوى خداى متعال نمونه بارز اين روش در سيره هدايتى پيامبران بوده است .

تـسـلى خـداوند به پيامبر اكرم (ص ) در مورد غم و غصه شديدى كه براى هدايت مردم مى خورد نـشـان دهـنـده دلسـوزى فـوق العـاده آن حـضـرت در ايـن زمـيـنـه اسـت . خـداونـد متعال مى فرمايد:

(لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ اءَلا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ)(154)

گويى مى خواهى جان خود را از شدت اندوه از دست دهى بخاطر اينكه آنها ايمان نمى آورند!

4- پـيـشـگـامان در عمل : پيامبران در امر هدايتگرى امت ها به كلام تنها بسنده نمى كردند؛ بلكه آنـچـه را بـه مـردم تـعـليـم مـى دادنـد، خـود، ابـتـدابـه آن عـمـل مـى كـردنـد. در اعـتـقـادات نـيـز چـنـيـن بـودنـد، يـعـنـى اگـر مـردم را بـه تـوحـيـد و تـوكـل فـرا مـى خـوانـدنـد، خـود اول مـوحـد در عـقـيـده و نـظـر و اول مـتـوكـل بـر خـداونـد در امـورشـان بوده اند. در محاسن اخلاق و عبادات نيز كه مردم را به آن دعـوت مـى كـردنـد خـود سـرآمـد هـمـه بـودنـد. اگـر مـردم را بـه اخـلاص در عـمـل فرا مى خواندند، كوچكترين عملى كه شائبه شرك و ريا در آن باشد از خودشان سر نمى زد و اگـر ديـگـران را از عذاب هاى الهى مى ترساندند خود بيش از همه ترسان بودند و اگر مـردم را بـه رحـمـت الهـى فـرامـى خـوانـدنـدخود بيش از ديگران اميدوار به رحمت حق بودند. اين هـمـاهـنـگـى در گـفتار و كردار سبب مى شد تا كسانى كه در پى شناخت حق و حقيقت بودند حقانيت دعوت ايشان را لمس نموده و