(إِنَّهُ لَيـْسَ لَهُ سـُلْطـَانٌ عـَلَى الَّذِيـنَ اَّمـَنـُوا وَعـَلَى رَبِّهـِمْ يـَتـَوَكَّلُونََ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ)(182)
بـه درسـتـى كـه او، بـر كـسـانـى كـه ايـمـان دارنـد و بـر پـروردگـارشـان تـوكـل مـى كـنـنـد، تـسـلّطى ندارد. تسلط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده اند و آنها كه نسبت به او (خدا) شرك مى ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى نهند.)
الف ـ وسوسه در نفس : وسوسه به معناى القاى معنايى در قلب شخص بوسيله صداى آهسته و مخفى است .(183) شيطان با القاى وسوسه در درون انسان ، او را به گناهانى كه مى خواهد سوق مى دهد. قرآن مجيد با اشاره به گمراهگرى اوليه شيطان در مورد آدم و حوا، مساءله وسوسه را مطرح نموده ، مى فرمايد:
(فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا ووُرِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا )(184)
سـپـس شيطان آن دو را وسوسه كرد، تا آنچه را از عورتهايشان بر ايشان پوشيده مانده بود، براى آنان نمايان گرداند.
در سـوره نـاس هـم تـصريح به وسوسه گرى او نموده و مى خواهد كه از وسوسه هاى او به خـداونـد پـناه برده شود. در آياتى نيز كه سخن از امر و دستور دهى شيطان است ، ومنظور همان وسوسه كردن او در دل آدمى است .(185) مثلاً در آيه اى مى فرمايد :
(إِنَّمَا يَاءْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَاءَن تَقُولُوا عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ )(186)
او شـمـا را فـقـط به بدى ها و كار زشت فرمان مى دهد، (و نيز دستور مى دهد) آنچه را كه نمى دانيد، به خدا نسبت دهيد.
شيطان با وساوس خويش گاهى انسان را به گناه دعوت مى كند و گاهى نيز او را تشويق به بدعت گذارى در دين مى كند. در قرآن مجيد از پيروى از (خُطُوات شيطان ) نهى شده است . به نـظـر بـرخـى از مـفـسـران و با توجه به سياق آيات ، منظور از خطوات بدعت هايى است كه از نـاحيه وسوسه شيطان ، توسط بدعتگذاران در امر دين و اوامر الهى مى شود. مثلاً در آيه 168 سـوره بـقـره كـه نـهـى از پـيـروى خـطـوات شـيـطـان نـمـوده ، بـا تـوجـه بـه قـسـمـت اول آيه مذكور كه امر به خوردن غذاهاى حلال نموده ، معلوم مى شود كه منظور بدعت هايى بوده كـه مـى گـذاشـتـنـد و خـوردن گـوشـت بـرخـى از حـيـوانـات حـلال گـوشـت را بـر خـود حـرام كرده و گمان مى كردند كه اين نوعى عبادت براى خداست ، در حالى كه بدعت بوده و از گامهاى شيطانى است .(187)
بـرخـى از وسـاوس شـيـطـانـى نـيـز سـبـب اشـتـغـال انـسـان بـه آمـال و آرزوهـاى طـولانـى مـى شـود كـه او را از رسـيـدن بـه كـمـال بـاز مـى دارد. شـيـطـان بـا تـعـبـيـر (وَ لاَ مْنِيَنَّهُمْ)(188) (ايشان را به آرزوها سرگرم مى كنم ) به اين عمل خود اشاره كرده است .
در برخى آيات از بعضى وسوسه ها تعبير به (نزغ ) شده كه اشاره به نوعى از وساوس شـيـطـانـى اسـت كـه از نـاحـيه شيطان القا شده و سبب برانگيخته شدن غضب انسان در برابر اعمال جاهلانه ديگران وسوق به انتقام گيرى مى شود.(189)
قـرآن مـجـيـد بـا دسـتـور بـه اسـتـعـاذه در ايـن مـورد، بـه اصل وسوسه گرى شيطان در اين رابطه نيز اشاره كرده است :