هدایت و ابعاد آن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 64/ 54
نمايش فراداده

مـنطق سخن گويند و از ارائه سخنان و عقايد مبتنى بر ظن و گمان پرهيز كنند، خود نيز در ارائه حـقـايـق آسـمانى اش به ارائه دليل و برهان پرداخته و اين روش را يكى از روش هاى خود در هدايت افراد حق طلبى قرار داده كه اهل سخن حقند و با روشن شدن حقايق با آغوش باز از آن اسـتـقـبـال مى كنند. البته از سوى ديگر همين دلايل و احتجاج هاى قرآنى سبب اتمام حجت عليه كسانى است كه از زبان استدلال استفاده نكرده و با عناد و لجاج مخصوص به خود به مبارزه با حقايق قرآنى پرداخته اند.

طرح سؤ ال يـكـى از روش هـايـى كـه امـروزه بـراى تـعـليـم و تـربـيـت مـطـرح مـى شـود،روش ايـجـاد سؤ ال در ذهـن مـتـعـلمـان اسـت . در ايـن روش ، مـربـى بـه طـرح سـؤ ال مى پردازد، تا دانش آموز را به تفكر، و يافتن پاسخ از درون خويش وادارد. علمى كه از اين طـريـق نـصـيـب دانـش آمـوز مـى گردد، براى او بسيار دلچسب و ماندنى است ، زيرا انسان بطور مـعـمـول به برداشت هاى خود از مسائل مختلف بيش از هر چيز اهميت مى دهد و آن را همانند نظريات ديـگـران نـمـى بـيـنـد كه در برابر آنهامقاومت به خرج دهد. اين طرز تعليم و هدايت در برابر افراد لجوج و عصيانگر اثر بيشترى دارد.

قرآن مجيد در عصرى كه از علم و مسائل تربيتى در آن اثر و خبرى نبود، از اين روش نيز براى هدايت مشركان و كافران به سوى تفكر و تدبر و باز گرداندن آنان به فطرتشان ، استفاده كرده است .

بـسـيـارى از مـوارد بـه كـارگيرى اين روش در قرآن براى بيدار كردن فطرت خفته منكران در دعـوت بـه توحيد است ، زيرا خداشناسى امرى فطرى است كه اگر بشر، پس از مطالعه آيات آفـاقـى و انفسى ، در درون خود به تفكر بپردازد، در آن ها خدا را خواهد ديد و به يگانگى خدا اقـرار خـواهـد كـرد. آيـات زيـر نـمـونـه اى از ايـن گـونـه سـؤ ال هاى قرآنى است :

(اءَفَرَاءَيْتُم ما تُمْنُونََ ءَاءَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ اءَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ)(307)

آيـا از نطفه اى كه در رحم مى ريزيد آگاهيد؟ آيا شما آن را (در دوران جنينى ) آفرينش (پى در پى ) مى دهيد يا ما آفريدگاريم ؟ (اَفَرَاءَيْتُمْ ما تَحْرُثوُنََ اءَاَنْتُمْ تَزْرَعوُنَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعوُنََ(308)

آيا هيچ درباره آنچه كشت مى كنيد انديشيده ايد، آيا شما آن را مى رويانيد يا ما مى رويانيم ؟!

(قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونََ اءَوْ يَنفَعُونَكُمْ اءَوْ يَضُرُّونَ)(309)

گفت : آيا هنگامى كه آنها را مى خوانيد صداى شما را مى شنوند؟! يا سود و زيانى به شما مى رسانند؟ (قَالَتْ رُسُلُهُمْ اءَفِي اللَّهِ شَكُّ فَاطِرِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ )(310)

رسولان گفتند: آيا در خدا شك است ، خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده است ؟ (يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ ءَاءَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ اءَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ )(311)

اى دوستان زندانى من ! آيا خدايان پراكنده بهترند، يا خداوند يكتاى پيروز؟ گاهى نيز مخاطب را به مقايسه بين دو چيز ترغيب نموده و به اعتراف وا مى دارد:

(قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَموُنَ)(312)

بگو: آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟!

(قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ اءَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ )(313)

بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟!

(اءَفـَمَنْ اءَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ اءَم مَنْ اءَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ)(314)

آيـا كـسى كه شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا كرده اند. بهتر است ، يا كسى كه اساس آن را بر كنار پرتگاه سستى بنا نموده كه ناگهان در آتش دوزخ فرو مى ريزد؟ در برخى موارد نيز پرسش تكرار مى شود تا شنونده را به دقت و توجه بيشتر وادارد، همانند تـكـرار سـؤ ال (وَ لَقـَدْ يـَسَّرْنـَا الْقـُرْآنَ لِلذِّكـْرِ فـَهـَلْ مـِنْ مـُدَّكـِرٍ) تـا مـخاطبان