اقامه براهين عقلى - هدایت و ابعاد آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایت و ابعاد آن - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انسان دريابد كه نصيحت گر مقصدى جز هدايت و راهنمايى او ندارد و كـارش از اغـراض مـادى بـركـنـار اسـت . قـرآن مـجـيـد بـه هـمـيـن جـهـت از زبـان پـنـج پـيـامـبـر نقل مى كند كه همه آن ها در تبليغشان تصريح مى كردند كه :

(وَمَا اءَسْاءَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ اءَجْرٍ إِنْ اءَجْرِيَ إِلا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ)(298)

من براى اين دعوت ، هيچ مزدى از شما نمى طلبم ، اجر من تنها بر پروردگار عالميان است !

و در آيـه ديـگـر بـه پـيـامـبـر اكـرم (ص ) نـيـز دستور مى دهد كه همين مطلب را به مردم يادآور شود.(299)

روش نـصـيـحـت گـرى از آنـجـا كـه با عواطف واحساسات انسانها ارتباط تنگاتنگ دارد و نصيحت شونده مى يابد كه هدف نصيحت گر، سود رساندن به اوست و مى خواهد او را نجات داده و به كـمـالش رهـنـمـون كـنـد، داراى تـاءثـير بيشترى در هدايت نسبت به ساير روش ها مى باشد. در احـاديـث نيز به فوايد پربار آن اشاره شده و در اين زمينه سخن اميرمؤ منان (ع )كافى است كه درباره مواعظ فرمود :

(اَلْمَواعِظُ حَياةُ الْقُلوُبِ)(300)

موعظه ها مايه زنده شدن قلبها مى باشند.

اقامه براهين عقلى

روش اسـتـفـاده از بـراهيم عقلى در بسيارى از آيات قرآن مجيد مشهور است . در بسيارى از آيات ، بـه تـشريح نشانه هاى الهى در وجود انسان و طبيعت پرداخته و همه آنها را مقدمات برهان قرار داده است .(301)

در بـرخـى از آنـهـا بـر اصـل تـوحـيـد و تـوحـيـد خـالقـيـت اسـتـدلال نـمـوده و در بـرخـى بـا اسـتـفـاده از نـظـام واحد در عالم به اثبات توحيد در ربوبيت پـرداخـتـه اسـت ؛ البـتـه اسـتـدلال هـاى قرآن در عين استحكام و قوت ، به گونه اى روان و با اسـتـفـاده از مـقـدمـات مـوجـود و ثابت در فطرت سالم انسان پى ريزى شده است ، تا علاوه بر استفاده اهل دانش از آن ، عموم مردم نيز از آن منتفع شوند. مثلا" در چندين مورد سير تطور انسان از نـطـفـه تـا عـلقـه و سـپـس رسـيـدن بـه مـرحـله رشـد كـامـل را مـتـذكـر شـده و هـمـان را دليـل بـر تـوحـيد ربوبى قرار مى دهد. گاهى نيز گردش شب و روز و نظم موجود در جهان را مـقـدمـه قـرار داده و تـوجـه بـه آن را سبب پذيرش ‍ اعتقاد به وجود خالق و مدبر براى آنها مى داند.

در داسـتـان حـضـرت ابـراهـيـم (ع ) استدلال هاى آن حضرت در زمينه ناتوانى موجودات از اينكه پـروردگـار عالم باشند را نقل كرده و سپس به نتيجه گيرى آن حضرت در رسيدن به توحيد خالص اشاره نموده است .(302)

در موردى ديگر در اثبات توحيد به برهان تمانع اشاره نموده ، مى فرمايد :

(قُلْ لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلا اللّهُ لَفَسَدَتا)(303)

اگـر در آسـمـان و زمـيـن ، جز (الله ) خدايان ديگرى بود، (آسمان و زمين ) فاسد مى شدند (و نظام جهان به هم مى خورد.)

و براى نفى شريك داشتن خداى متعال به استدلال پرداخته مى فرمايد :

(مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذاً لَّذَهَبَ كُلُّ إِلهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ )(304)

خدا هرگز فرزندى براى خود انتخاب نكرده و معبود ديگرى با او نيست ، كه اگر چنين مى شد، هر يك از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره مى كردند و بعضى بر بعضى ديگر برترى مى جستند (وجهان هستى به تباهى كشيده مى شد).

در ديگر مسائل اعتقادى مانند نبوت و معاد نيز به اقامه برهان پرداخته و مثلاً در مورد امكان زنده شـدن مـردگـان ، قـدرت الهـى در خـلقـت اوليـه انـسـانـهـا را دليـل داده (305) و يـا قـدرت خـداونـد در زنـده نـمـودن زمـيـن مـرده تـوسـط بـاران را دليل توانايى خداوند در زنده نمودن دوباره انسان ها دانسته است .(306)

خـلاصـه ايـنـكـه قـرآن مـجـيـد هـمـانـگـونـه كـه از انـسـان هـا مـى خـواهـد كـه بـا دليـل و

/ 64