در قـرآن مـجـيـد ده هـا آيـه در مـوضـوع هـدايت و ضلالت وجود دارد كه در نگرش بدوى ممكن است بـراى بـرخـى افـراد مـبـهـم وحـتـى سـؤ ال بـرانگيز باشد و چه بسا در صورت گرايش به بـعـضـى مكاتب و مبانى اعتقادى غلط همچون جبر و تفويض ، شخص دچار اشتباه شده و نسبت هايى را كه سزاوار ساحت قدس الهى نيست به خداوند نسبت دهد و يا نقش انسان در هدايت و ضلالت را به فراموشى بسپارد.در اين فصل براى تبيين نقش خداوند و انسان در هدايت و ضلالت ، ابتدا لازم است به اقسام هدايت توجه دقيق ترى نموده مشخص كنيم كه اصلا" امكان وقوع ضلالت در برابر كدام قسم از هدايت وجـود دارد و سـپـس به بررسى آيات قرآنى در اين زمينه بپردازيم . با يك بررسى دقيق تر مى توان هدايت را بر سه قسم دانست :
1- هدايت تكوينى عام
مـراد از ايـن نوع هدايت ـ همانگونه كه قبلا" توضيح داده شدـ هدايت عمومى است كه همه موجودات عـالم خـلقـت را در بـرگـرفته و هيچ استثنايى نيز نمى پذيرد؛ نه خداوند اين نوع هدايت را از مـوجـودى دريـغ داشـتـه و نـه مـوجـودى ، خـود توان خارج شدن از اين قانون كلى را دارد. بدين تـرتيب هيچ گونه ضلالتى در برابر اين نوع از هدايت متصور نيست و آيات قرآن نيز كه در آنها سخنى ازضلالت به ميان آمده هيچ كدام ناظر به اين قسم نيستند.
2- هدايت تشريعى
ايـن قـسـم از هـدايـت از طـرف خداوند و به صورت هدايت ابتدايى و براى عموم مردم است . زيرا منشاء اين هدايت علم و قدرت بى پايان و نامحدود الهى است ؛ از سوى ديگر رحمت واسعه و مشيّت خـداونـد مـبـنـى بـر هدايت بندگان موجب مى شود كه آنچه مورد نياز بندگان در هدايت به سوى كـمـال بـاشد در دستورات تشريعى وضع شده و مصلحتى از آنان فوت نشود. به همين جهت هيچ فـرد و گـروهـى را بـدون قـانـون نـگـذارده (62) و در قـوانينش نيز همانگونه كه به بـنـدگـانـش دسـتـور رعـايـت قـسـط و عـدل را داده (63)، خـودنـيـز بـه قـسـط و عدل حكم كرده و هيچ نوع ظلمى روا نداشته است .آرى ، قـسـمـى از ضـلالت در بـرابـر ايـن نـوع هـدايـت قـابـل تصور است و آن هم نه از ناحيه ربوبى بلكه از ناحيه كسانى است كه با برنامه هاى شـيـطـانـى خـود، مـردم را از دسـتـرسـى بـه آيـيـن هـاى الهـى مـنـع كـرده و بـه جـعـل قـوانـيـن تشريعى دست زده اند. چنانكه قرآن مجيد نيز به اين مطلب