عـقـل ، مـوهـبـت الهـى و مـشـعل فروزانى است كه در وجود انسان تعبيه شده و انسان با توجه به نـداهـاى روشـنـگـرانـه آن مـى تـوانـد راه را از چـاه تـشـخـيـص دهـد. در فـرهـنـگ قرآنى نيز به عـقـل اهـمـيـت فـراوانـى داده شـده اسـت . هـمـه آيـاتـى كـه انـسـان را بـه تـعـقـل فـرا مـى خـوانـد(140) و يـا بـه سـرزنـش كـسـانـى مـى پـردازد كـه تـعـقـل نـمـى كـنـنـد(141)، بـيـانـگـر هـمـيـن مـطـلب اسـت كـه در سـايـه تـعـقـل و تفكر، هدايت نصيب انسان مى شود و از گمراهى نجات خواهد يافت . حسرت گمراهان در روز قيامت نيز به همين است كه چرا از چراغ عقلشان بهره نگرفته و زندگى در تاريكى را بر نور ترجيح داده اند. آنان در اعتراف خود مى گويند:(وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ اءَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي اءَصْحَابِ السَّعِيرِ )(142)و مى گويند: اگر ما گوش شنوا داشتيم يا تعقل مى كرديم ، در ميان دوزخيان نبوديم .در روايـات نـيـز بـه هدايتگرى عقل تصريح شده و در كنار هدايت پيامبران قرار گرفته است . امام موسى كاظم (ع )مى فرمايد:(اِنَّ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَيْنَ، حُجَّةٌ ظاهِرَةً وَ حُجَّةٌ باطِنَةٌ، فَاَمَّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَالاَْنْبِياءُ وَ الا ئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ، وَ اَمَّا الْباطِنَةُ فَالْعُقوُلُ)(143)خداوند دو حجت بر مردم دارد، حجتى ظاهرى و حجتى باطنى ، حجت ظاهرى همان رسولان و پيامبران و امـامـان عـليـهـم السـلام مـى بـاشـنـد و حـجـت بـاطـنـى ، عقل هاى مردم است .در مـورد هـدايـتـگـرى عـقـل ، تـوجـه بـه ايـن نـكـتـه لازم اسـت كـه هـر چـنـد در هـدايت بشر عنصر عـقـل لازم اسـت و حـتـى بـدون وجـود آن ، هـدايـت هـاى پـيـامـبـران نـيـز كـارساز نخواهد بود و اين عـقـل اسـت كـه انـسـان را بـه پيروى از هدايت هاى آنان فرا مى خواند، امّا همانگونه كه قبلاً نيز مـتـذكـر شـديـم ، هـدايت هاى عقل هرگز براى انسان كافى نيست و نياز به هدايت هاى برونى را برطرف نخواهد كرد.
پيامبران ، هدايتگران برونى
پـيـامـبـران مـشعلدار هدايت بشر به سوى صراط مستقيم عبوديت و بندگى بوده اند. آنان پس از آنـكـه خود مورد تفضل الهى قرار گرفته و هدايت شده اند، به مقام هدايتگرى بشر برانگيخته شده اند:(رُسـُلاً مـُبـَشِّرِيـنَ وَمـُنذِرِينَ لِئَلا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ