سـومـيـن دسـتـه از عـوامـل هـدايـت انـسـان ، عـوامـل خـارج از وجـود اوسـت كـه شـامـل دو بـحـث هـدايـتـگـران و مـحـيـط سـالم مـى شـود. بـحـث مـربـوط بـه هـدايـتـگـران در فصل آتى به تفصيل مورد بررسى قرار مى گيرد. امّا در مورد نقش محيط سالم و پاك در هدايت انـسـانـهـا بـايـد گـفت ، از آنجا كه زندگى انسانها به صورت اجتماعى اداره مى شود و بدون وجود جامعه ، زندگى براى هر فرد ميسر نيست و از سوى ديگر در روابط اجتماعى نيز تاءثير و تـاءثرهاى متقابل فراوانى بين افراد وجود دارد، خلق و خو و آداب و رفتار افراد در يكديگر اثـر گـذاشته ، در تكميل شخصيت همديگر مؤ ثر است . با توجه به اين مقدمه اگر محيطى كه انـسـانـهـا در آن زنـدگـى مـى كـنـنـد داراى افـراد سـالم و بـا صـفـا و صـمـيـمـيـت و بـه دور از رذايـل اخـلاقـى بـاشـد نـقـش بـسـيـار پـيـش بـرنـده اى در رشـد و هـدايـت آنـان بـه سـوى كمال ايفا مى كند. عمده ترين هدف رسالت انبيا در كنار دعوت به توحيد و ديگر معارف الهى ، اصلاح محيط اجتماعى بشر است تا در سايه محيط سالم ، افراد به سوى حق و عدالت رو آورده و به هدف خلقت دست يابند. همه پيامبران الهى براى برداشتن موانع موجود در جوامع به مبارزه با كانونهاى قدرت كه عامل اشاعه فساد در جامعه ها بوده اند برخاسته اند. برقرارى قسط و عـدل نـيـز كه زمينه ساز ايجاد محيط سالم است در راءس دستور كارشان بوده است . (وَ اَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقوُمَ النّاسُ بِالْقِسْطِ)(100)در يـك نـگـرش كـلى بـه عـقايد و اخلاقيات و احكام ارائه شده توسط دين مبين اسلام به خوبى درمى يابيم كه اين دين تا چه حد درصدد اصلاح محيط اجتماعى زندگى بشر بوده تا با رفع مـوانـع و اصـلاح سـاختار جامعه ، افراد به هدايت هاى الهى دست يابند. دين اسلام با مبارزه با افـكـار خـرافـى و ارائه افـكـار اعـتـقـادى مطابق با حق و واقع در صدد اصلاح فكر بشر و با تـشـويـق بـه رعـايـت دسـتـورات اخـلاقى بويژه دستورات مربوط به اخلاق عمومى جامعه چون ايـثـار، گذشت ، احسان به ديگران و... در صدد اصلاح اخلاق جامعه بوده است . احكام آن نيز هر يـك بـطـور مـسـتقيم يا غيرمستقيم نقش بسزايى در اصلاح محيط جامعه ايفا مى كند، احكام عبادى آن انـسـان را بـه مـقـام عـبـوديـتـى دعـوت مـى كـنـد كـه وى را از تـبـديـل شـدن بـه مـوجـودى كـه ديگران را به استعمار و استثمار خود بكشد باز مى دارد. احكام مـالى آن چون پرداخت خمس ، زكات و ديگر حقوق واجب و مستحب هم براى اجراى عدالت اجتماعى در جـامـعـه اسـت تـا فـاصـله طـبـقـاتـى كـم شـده و بـسـيـارى از ظـلم هـا كـه از اين طريق به جامعه تـحـمـيـل مـى شـود از بـيـن بـرود. احـكامى چون قصاص ، ديات و حدود نيز به ايجاد امنيت لازم و ضرورى براى يك محيط سالم كمك مى كند. پس اسلام به تمام معنا به اين مهم توجه داشته كه ابتدا بايد محيط اجتماع را سالم كرد تا بدين وسيله زمينه لازم براى هدايت افراد مهيا گردد.
موانع هدايت
موانع هدايت نيز به سه دسته تقسيم مى شوند :
1- صفات و روحيات اخلاقى
يـكـى از عـوامـل عمده موضع گيرى اهل ضلالت در برابر هدايت هاى الهى داشتن روحيات خاص و ناپسند است از جمله :الف ـ هـواپـرسـتـى : هـواپـرسـتـى يـعـنـى تـرجـيح دادن خواسته هاى نفسانى بر آنچه خواست عـقل است . قرآن مجيد به صراحت تمام از متابعت هوا و هوس نهى كرده و آن را سبب انحراف از راه هدايت مى داند :(وَلاَ تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ )(101)از هواى نفس پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف سازد.در آيه ديگر كسانى را كه هواها و غرايز حيوانى خود را معبود خويش گرفته و در صدد ارضاى آنـهـا مى باشند منحرفانى ناميده كه با وجود داشتن اعضاى ظاهرى چون چشم و گوش كه وسيله راهيابى به راه حقّند، از آن بى بهره مانده و راهى به سوى هدايت نمى يابند.(اءَفـَرَاءَيـْتَ مـَنِ اتَّخـَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَاءَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ اءَفَلاَ تَذَكَّرُونَ )(102)