دسـتـه سـوم از هـدايـتـگـران عالمان دينى هستند كه به ارشاد و امر و نهى مردم همت مى گمارند، ايـنـان وارثـان عـلوم پـى امـبـرانـنـد.(163) پـيـامـبـر اكرم (ص ) اين گروه را به دليل هدايت مردم به صراط مستقيم از نزديك ترين افراد به مقام نبوت دانسته ، مى فرمايد:(اَقْرَبُ النّاسِ مِنْ دَرَجَةِ النُّبُوَّةِ اَهْلُ الْعِلْمِ وَ الْجِهادِ، اَمّا اَهْلُ الْعِلْمِ فَدَلُّوا النّاسَ عَلى ماجاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ وَ اَمّا اَهْلُ الْجِهادِ فَجاهَدوُا بِاَسْيافِهِمْ عَلى ماجاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ)(164)نـزديـك تـريـن مـردم بـه مـقـام نـبـوت اهـل عـلم و جـهـاد مـى بـاشـنـد؛ امـّا اهـل عـلم مـردم را بـه آنـچـه پـيـامـبـران آورده انـد راهـنـمـايـى كـرده انـد واهل جهاد به وسيله شمشيرهايشان براى (دفاع از) آنچه پيامبران آورده اند، جهاد نموده اند.تـاءكـيـد بـر فضيلت و برترى عالم نسبت به عابد كه در روايات به برترى خورشيد بر سـتـارگـان تشبيه شده (165) به دليل همين هدايتگرى و ايستادگى در برابر شبهات دشـمـنـان است كه مى خواهند با القاى شبهه ايمان مؤ منان را تضعيف كنند. پيامبر اكرم (ص ) در مورد اينگونه عالمان فرمود :(برترى عالم بر عابد هفتاد درجه است كه فاصله هر دو درجه به مقدار دويدن اسبى به مدت هـفـتاد سال است ؛ و دليل اين برترى آن است كه شيطان بدعت هايى را براى مردم قرار مى دهد، پـس عـالم بـه آنـهـا آگاه شده و از آنها نهى مى كند در حالى كه عابد بر عبادت خود روآورده و متوجه بدعت ها نشده و آنها را نمى شناسد.)(166)البـته در اينكه عالمان هدايتگر كدامند و چه ويژگى هايى آنان را از ديگر عالمان ظاهرى امتياز بـخـشـيـده اسـت بـايـد بـه وجـود خـصايصى در آنها توجه شود كه سبب شده جزء عالمان حقيقى محسوب گردند. برخى از اهم اين خصائص عبارتند از :1- خـشـيـت از خـدا: دقـت در مـفـهـوم عـلم از نـظـر فـرهـنـگ قـرآن ايـن مـطـلب را مـسـجّل مى كند كه علم حقيقى از نظر قرآن علمى است كه نتيجه اش قرب به خدا باشد. شخصى كـه بـه نـعـمـت ايـن عـلم مـزيـن شود داراى خصوصياتى چون خشيت داشتن از مقام پروردگار، حلم ورزيـدن و... مـى شـود. قـرآن مـجيد خشيت از خدا را تنها از آنِ عالمان مى داند.(167) پس عالم كسى است كه معارف الهى در جانش رسوخ كرده و به مرحله باور رسيده است . او از خدا مى تـرسـد و نـگـران پـايـان كار خود است . در مقابل جاهلان حلم مى ورزد و تلاش خود براى نجات بـنـدگـان خـدا را مـضـاعـف مـى كند. در برابر شبهات مخالفان مى ايستد و علم خود را مشعلى در بـرابـر در راه مـاندگان قرار مى دهد. چنين عالمى است كه هم خود را نجات داده و هم توان نجات ديگران را داراست ؛ امّا كسى كه چنين صفاتى در وى بروز نكند، نورانيت علم در او ظهور نكرده و بـهره اى از علم نبرده است ، او نه تنها توان تعالى بخشيدن به ديگران را ندارد كه خود نيز در چاه ظلمات نفس خويش اسير است .2- عـمـل بـه عـلم : عـالمـانـى هـدايـتـگـر جـامـعـه مـحسوب مى شوند كه خود به آنچه مى گويند عـمـل كـنـند. مردم نيز در تبعيت از عالمان ، بيش از دقت در گفتار آنان ، به عملشان نگاه مى كنند. عـالم بـا عـمـل سـكـوتـش نـيـز درس مـى دهـد در حـالى كـه عـالم بـى عـمـل سـخـنـش هـم بـى تـاءثـيـر اسـت .امـام صـادق (ع )عـالم بـودن عـالمـان بـى عمل را نفى كرده و مى فرمايد :(مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَيْسَ بِعالِمٍ)(168)