در مـيـان آيـات مـربـوط بـه داسـتـان بـشـارت بـه حـضـرت ابـراهـيم (ع )، از زبان آن حضرت نقل شده كه ياءس از رحمت حق مختص به گمراهان است :(قالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ اِلا الضّالوُّنَ)(261)گفت : جز گمراهان ، چه كسى از رحمت پروردگارشان ماءيوس مى شود؟!اگر در اين آيه ، يكى از ويژگى هاى گمراهان ، نااميدى از رحمت پروردگار ذكر شده به اين دليـل اسـت كـه نـاامـيـدى ، ريـشه در اعتقادات ناصحيح دارد و گرنه اگر كسى خداوند را داراى قدرت بى پايان بداند كه مى تواند همه خواسته هاى او را برآورده كند و در سختى ها نجاتش دهد، هرگز به نااميدى دچار نخواهد شد.گفتنى است كه گمراهان ، اختصاصى به گروه هاى فوق ندارد و هر كس به هر مقدار از راه حق فـاصـله گـيـرد و هدايتش را از غير طريق خداوند و وحى آسمانى بگيرد در ضلالت واقع شده ، خـواه گـمـراهـى اش در مـسـائل اعـتـقـادى بـاشـد و يـا در عمل به ضلالت گرفتار گردد.
روش هاى قرآن در هدايت انسان
قـرآن مـجـيد براى هدايت انسان ها نازل شده است تا با تربيتشان ، آنان را از ظلمت ها به سوى نـور رهـنـمـون شـود. ايـن كـتـاب الهـى بـراى تـحـقـق ايـن هـدف از روش هـاى گـونـاگـون چـون نـقـل قـصـه ، مثل ، استدلال ، موعظه و سخنان حكمت آميز، بشارت و انذار و... استفاه كرده است . در اين فصل براى تبيين بيشتر اين روش ها به شرح آنها مى پردازيم .قصه گويى داستان سرايى از گذشته هاى دور در ميان انسان ها رايج بوده و انسان ها با علاقه تمام قصه هـا را شـنـيـده و سـيـنـه بـه سـيـنـه و نـسـل بـه نـسـل بـه افـراد پـس از خـود انـتـقـال داده اند.جاذبه قصه در بين شنوندگان موجب شده كه بازار قصه سرايان خيالى نيز رونق بگيرد و كتب فراوانى در اين زمينه بجاى بماند.اسـتـقـبـال از قـصـه ، اخـتـصاص به گروه خاصى از انسانها ندارد و همه اقشار افراد جامعه از كـوچـك و بـزرگ را بـه خـود جـذب مـى نـمـايد. قصه علاوه بر پركردن اوقات فراغت و وسيله سرگرمى ، فوايد مهم ترى ديگر نيز دارد كه باختصار به آنها اشاره مى كنيم .1 ـ آنچه به وسيله تجربه ثابت شده و علم روانشناسى نيز آن را تاءييد مى كند، اين است كه اثـرات پـنـد و انـدرز غـيـرمـسـتـقـيم بر انسان ها بيش از پند و اندرز مستقيم است . بخشى از هنر داسـتـان خوب نيز در همين زمينه است كه با تحسين يا تقبيح قهرمانان داستان ، بطور غيرمستقيم خوبى ها و بدى ها را به انسان مى شناساند و خواننده را به خوبى ها دعوت كرده و از زشتى ها باز مى دارد.2- انـسـان مـطـالبـى را كـه به همراه نقل داستان يا مثلى مى شنود، بهتر به خاطرسپرده و بر خلاف مطالب علمى و فلسفى تا مدت فراوانى از ياد نخواهد برد.3- انـسـان هـا بـه طـور نـاخـودآگـاه و يـا آگـاهـانـه بـه دنـبـال يافتن الگو براى خود هستند. از آنجا كه در داستان ها معمولاً قهرمانان و الگوها، چه از نـوع خـوب و چـه از نـوع بـدشـان ، نـقش اصلى را ايفا مى كنند، نقش تاءثيرگذارى داستان در انسان ها مضاعف شده و بدينوسيله معرفى الگوها نيز به افراد ميسّر مى شود.4- داسـتـان بـراى هـمه افراد جامعه در هر شرايط سنى و علمى كه باشند مفيد است ، بر خلاف برهان عقلى و مطالب علمى كه افراد خاصى را مخاطب قرار مى دهد.قـرآن مـجـيـد به همه مزاياى داستانى توجه داشته است . اين كتاب آسمانى خود به بيان قصه هـاى گـذشـتگان پرداخته و در برخى موارد معارف الهى و جهان بينى خود را در ضمن آنها بيان كـرده اسـت . امّا آنچه داستان هاى قرآنى را از ديگر داستانها متمايز ساخته ، وجود ويژگى هاى خاصى است كه برخى را در ادامه درس بيان مى كنيم .
ويژگى هاى داستانهاى قرآنى
1- هـدفـدار بـودن :
هـدف قـرآن كـريـم در بـيـان داسـتـان هـا تـنـهـا نـقـل تـاريـخ و بـه تـصـويـر كـشـيـدن زنـدگـى قـهـرمـانـان نـيـسـت ، بـلكـه مـى خـواهـد بـا نقل فرازهاى عبرت آموز از زندگى