افـرادى كـه بـا بـه وجـود آوردن زمـيـنـه هـاى لازم در خـود، و تـبـعـيـت از پـيـامبران و امامان (ع ) شـايـستگى بهره مندى از هدايت هاى الهى را يافته و در گروه مهتدين جاى گرفته اند در بينش هـا و گـرايـش هـا و اعـمـالشـان ويـژگـى هـايـى وجـود دارد كـه مـهـم ترين آنها را از قرآن مجيد نقل مى كنيم :
1- ايمان به غيب
هـدايـت يـافـتـگـان از دايره محدود جهان مادى پا را فراتر گذاشته و با ايمان به جهان ماوراى طـبيعت افق بسيار وسيعى را براى خود گشوده اند. آنها با قرار گرفتن در بزرگ راه هدايت از مـلك بـه مـلكـوت و از خـاك بـه سـوى خـدا پـر مـى كـشـنـد و بـا چـشـم دل آن سوى جهان را مشاهده مى كنند.(اَلَّذينَ يُؤْمِنوُنَ بِالْغَيْبِ وَ... اُولئِكَ عَلى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ)(222)(پـرهـيـزكـاران ) كـسـانـى هـسـتـنـد كـه بـه غـيـب ايـمـان مـى آورنـد و... آنـان بـر طـريـق هـدايـت پروردگارشانند.نشانه ايمانشان نيز اعتصام به خدا و قدرت بى نهايت اوست :(وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِىَ اِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ)(223)و هر كس به خدا تمسّك جويد، به راهى راست هدايت شده است .
2- عمل صالح
افـراد هـدايـت شـده ، در مـرحـله انـجـام اعـمـال شـخصى و اجتماعى نيز در افقى بسيار بالاتر از كـسـانـى كـه بـه سبب ضلالتشان در دنياى مادى غوطه ور گرديده و جز اهداف دنيوى چيزى را نـمـى بـيـنـنـد، قرار دارند. به عنوان مثال در اعمال شخصى ، به ارتباط با خدا بيش از هر چيز اهـمـيـت مـى دهـنـد و در اين رابطه به اصطلاح قرآن مجيد (برپا كنندگان نماز) مى باشند.در بـعـد اجـتـمـاعـى نـيـز هـمـين گروه دلسوزان واقعى براى محرومان هستند كه علاوه بر دلسوزى ظـاهـرى ، در مـيـدان عـمـل نـيـز اقـدام بـه انـفـاق نـمـوده و بـه دسـتـگيرى از نيازمندان مبادرت مى ورزنـد.(224) ايـنان در هر كار خير كه سودى براى جامعه اسلامى دارد پيشگام بوده و به عنوان نمونه در عمران و آبادى عبادتگاه ها چون مساجد كوشا هستند.(225)امـيـر مـؤ مـنـان عـلى (ع )، جـهـاد در راه خـدا را كـه از افـضـل اعمال صالح است از خصوصيات مهتدين دانسته و بيان مى فرمايد كه جهاد كنندگان با شمشير بر سبيل هدايت استوارند :(اَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ، اِنَّهُ مَن رَاى عُدْواناً يُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْكَراً يُدْعى اِلَيْهِ فَاَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِّمَ وَ بَرِى ءَ وَ مَنْ اَنْكَرَهُ بِلِسانِهِ فَقَدْ اُجِرَ وَ هُوَ اَفْضَلُ مِنْ صاحِبِهِ، وَ مَنْ اَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كـَلِمـَةُ اللّهِ هـِىَ العـُلْيـا وَ كـَلِمـَةُ الظـّالِمينَ هِىَ السُّفْلى فَذلِكَ الَّذى اَصابَ سَبيلَ الْهُدى وَ قامَ عَلَى الطَّريقِ وَ نَوَّرَ فى قَلبِهِ الْيَقينَ)(226)اى مـؤ منين ، هر كه ببيند ظلم و ستمى روا مى دارند و مردم را به منكر و ناپسنديده اى مى خوانند و آن را بـه دل انـكـار كـند، رهايى يافته و پاك است . و هر كه آن را به زبان انكار كند اجر و مـزد يـافـتـه و پاداشش از انكار كننده به دل بيشتر است و هر كه آن را با شمشير انكار كند تا كـلمـه خدا بلندتر و كلمه ستمكاران پست تر باشد او كسى است كه به راه رستگارى رسيده و بر راه راست قيام نموده و يقين و باور در دل او روشن گشته است .