هدایت و ابعاد آن

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 64/ 8
نمايش فراداده

الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونََ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّـمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاًَ )(34)

و پـروردگـار تو به زنبور عسل وحى ( و الهام غريزى ) نمود كه از كوه ها و درختان و داربست هـايـى كـه مـردم مـى سـازنـد، خـانـه هـايـى بـرگـزيـن ! پـس از تـمـام ثـمـرات ( و شـيـره گل ها) بخور و راه هايى را كه پروردگارت براى توتعيين كرده است ، به راحتى بپيما!

بـديـهـى اسـت ايـن وحـى از نـوع وحى به پيامبران نيست ، بلكه به معناى به وديعه نهادن يك تـعـليـم و هـدايـت خاص در وجود زنبور عسل است كه به وسيله آن به زندگى اش ادامه داده و راه حيات را مى پويد و اين همان هدايت تكوينى است .

4 ـ (وَ اَوْحَى فى كُلِّ سَمَاءٍ اَمْرَهَا)(35)

و در هر آسمانى كار(مربوط به ) آن را وحى فرمود.

مـنـظـور از وحـى به آسمان ها، با توجه به امورمحوله به آنها در گردش منظم و ايجاد جاذبه هاى مخصوص در نگهداشتن كرات آسمانى ، همان هدايتى است كه در باطن آنها قرار داده شده است .

5 ـ ( وَاللَّهُ الَّذِي اءَرْسـَلَ الرِّيـَاحَ فـَتـُثـِيـرُ سـَحـَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَمَوْتِهَا)(36)

و خـدا هـمـان كـسـى اسـت كه بادها را روانه كرد تا ابرى را بر انگيزند، سپس آن را به سوى سرزمين مرده رانديم ، و آن زمين را بدان (وسيله ) پس از مرگش زندگى بخشيديم .

(اءَوَ لَمْ يـَرَوْا اءَنَّا نـَسـُوقُ الْمـَاءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجـُرُزِ فـَنـُخـْرِجُ بـِهِ زَرْعـاً تـَاءْكُلُ مِنْهُ اءَنْعَامُهُمْ وَاءَنفُسُهُمْ اءَفَلاَ يُبْصِرُونَ)(37)

آيـا نـنـگـريـسـته اند كه ما باران را به سوى زمين باير مى رانيم و به وسيله آن كِشته اى را برمى آوريم كه دام هايشان و خودشان از آن مى خورند؟ مگر نمى بينند؟ نـكـتـه اى كـه در هـدايـت تـكـويـنـى در مـورد انـسـان مطرح است اين است كه بهره انسان از هدايت تـكوينى بيش از ساير موجودات است ؛ زيرا در هدايت تكوينى انسان ، الهام خوبى ها و بدى ها نـيـز صـورت گـرفـتـه و كـار را بـراى انـسـان در مـرحـله عـمـل ، آسـان كـرده اسـت ، زيـرا هر شخص با توجه به درون خويش ، خوبى ها و بدى ها را مى شـنـاسـد و مـى تـواند راه صحيح را تشخيص دهد. برخى از آيات قرآن مجيد كه به اين جنبه از هدايت تكوينى انسان (38)، اشاره دارد عبارتند از :

6 ـ (اَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنَِ وَ لِساناً وَ شَفَتَينَِ وَ هَدَيْناهُ النَّجْدينَ)(39)

آيا براى او دو چشم ، زبان و دو لب قرار نداديم ؛ و هر دو راه (خير و شر) را بدو نموديم .

هـر چـنـد بـرخـى مـراد از (هدايت به نجدين ) يعنى دو راه خير و شر را، هدايت تشريعى دانسته انـد، امـّا با توجه به سياق آيات كه درصدد برشمردن نعمت هايى است كه بطور تكوينى در وجود انسان قرار داده شده منظور از اين هدايت نيز هدايت تكوينى است .

7 ـ ( وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوّيهَاَ فَاَلْهَمَهَا فُجوُرَهَا وَ تَقْويَهَا)(40)

و قـسـم بـه جـان آدمـى وآن كـس كـه آن را (آفـريده ) و منظم ساخته ، سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش ) را به او الهام كرده است .

از ايـن آيـه اسـتـفـاده مـى شود كه خداوند، توان درك و تشخيص نيكى ها از بدى ها را به انسان افاضه نموده و انسان را به گونه اى قرار داده كه كليات امور را درك مى كند. امام صادق (ع ) در تفسير آيه فوق فرموده است :

(وَ بَيَّنَ لَها ما تَاءْتى وَ ما تَتْرُكُ)(41)

(خـداونـد) بـراى انسان تبيين كرده كه چه چيزهايى را بايد به جا آورد و چه كارهايى را بايد ترك كند.(42)

هدايت تشريعى

خـداونـد بـر انسان ها منّت نهاده و علاوه بر هدايت تكوينى ، هدايت تشريعى را نيز نصيب انسان نموده و آن عبارت است از بيان معارف الهى و تشريع عبادات و قوانين شرعى .

واسطه در اين هدايت در مرحله نخست پيامبرانند، چنان كه فرمود :