بود , آن ديگرى شخصا داراى ولايت بود , اما جامعه اسلامى بعد از پيغمبر بيست و پنجاه سال داراى ولايت نبود تا اينكه اميرالمؤمنين به حكومت جامعه اسلامى رسيد و جامعه اسلامى داراى ولايت شد آنوقتى كه امام منشاء امر و نهى در جامعه مى شود , آنوقتى كه همه رشته ها از امام ناشى مى شود , آنوقتى كه از امام دارد عملا جامعه را اداره مى كند , آنوقتى كه پرچم جنگ را امام بلند مى كند , آن وقتى كه فرمان حمله را امام ميدهد , آنوقتى كه قرارداد صلح را امام مى نويسد , آنوقت است كه جامعه داراى ولايت است , و در غير اينصورت جامعه داراى ولايت نيست پس اينهم جامعه داراى ولايت . اگر چنين جامعه اى داريد شكر خدا بكنيد و اگر نداريد دنبالش راه بيفتيد , اگر چنين نعمتى بر سر شما هست خدا را شكر كنيد كه بزرگتر از نعمت ولايت , نعمتى نيست و اگر نداريد دنبالش راه بيفتيد و ولايت را در شخص خودتان و در جامعه بشرى تامين كنيد سعى كنيم كه على وار زندگى كنيم , سعى كنيم كه دنبال على راه بيفتيم , سعى كنيم كه ميان خودمان و على كه ولى خداست , پيوند برقرار كنيم , اينها كوشش لازم دارد , تلاش لازم دارد , مجاهدت لازم دارد , خون دل خوردن دارد كه ائمه هدى ( ع ) بعد از شهادت اميرالمؤمنين يكسره در راه ولايت كوشيده اند . تمام تلاش ائمه براى اين بوده است كه ولايت را زنده كنند , جامعه اسلامى را احياء كنند تا اين نهالى را كه بنام انسان در اين مزرعه و در اين باغستان و در اين نهالستان غرس شده , با آب گواراى جانبخش حيات آفرين ولايت زنده و سرسبز و بالنده كنند , اين تلاش ائمه بود , تلاش ما نيز براى ولايت جامعه بايد اين باشد كه ببينيم براى قدرت دادن به ولى اسلام چه كارى بايد بكنيم . همانطور كه قبلا گفته شد يك وقتى است كه على بن ابيطالب ( ع ) حسن بن على ( ع ) , حسين بن على ( ع ) , على بن حسين ( ع ) , تا آخر , ائمه بنام و خصوصيات مشخص ميشوند , يكوقت هم هست كه با نام مشخص نمى شوند بلكه توسط يك ولى با صفاتى است ولى مشخص ميشود همانطور كه فرموده اند