در اولين سال پس از انقلاب، يعنى سال 58 كه بنا بود رفراندم جمهورى اسلامى برگزار گردد، براى شكل و فُرم حكومت گزينه هايى را پيشنهاد دادند كه مردم بر طبق آنها رأى بدهند. برخى از آن گزينه ها عبارت بود از جمهورى، جمهورى دموكراتيك، جمهورى دموكراتيك اسلامى و جمهورى اسلامى.
ولى امام فرمود:
«جمهورى اسلامى» نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد. 98 درصد مردم ايران هم به جمهورى اسلامى رأى دادند; يعنى قيد اسلامى حكومت را نمى شود حذف كرد و به جاى آن كلمه «دموكراتيك» را گذاشت.
حال اگر دموكراسى امرى است فوق اسلام، چرا امام اجازه نداد اين كلمه در عنوان حكومت اسلامى گنجانده شود؟
و اگر جمهوريّت عين دموكراسى است، وقتى جمهوريّت باشد دموكراسى هم هست و ديگر نيازى به قيد دموكراتيك نيست. پس چرا آنها بر روى عنوان «جمهورى دموكراتيك» تأكيد و اصرار داشتند و چرا امام و به پيروى ايشان مردم با آن مخالفت ورزيدند; معلوم مى شود كه دموكراسى مى تواند معانى مختلفى داشته باشد و از برخى معانى آن چيزى اضافه بر جمهوريّت استفاده مى شود كه نفى شده است و آن تكيه كردن بر افكار عمومى بيش از تكيه بر اسلام است.