1 ـ غـنـيـمـت از اهـل حـرب بـاشـد؛ يـعـنـى از كـسـانـى كـه خـون ، اموال و اسير كردن كودكان و زنانشان در جنگ ، حلال و جايز است .
2 ـ جنگ با اجازه امام (ع )صورت گرفته باشد.
3 ـ غنايم با قهر و غلبه بر دشمن به دست آمده باشد.
4 ـ امـوالى كـه بدون اذن امام (ع )به غنيمت گرفته مى شود، اگر در حضور آن حضرت و امكان گـرفـتـن اجـازه بـاشـد، جـزو انـفـال مـحـسـوب مـى شـود و امـّا آنـچـه در حال غيبت آن حضرت و نبود امكان اجازه به غنيمت گرفته مى شود، اقوى اين است كه خمس آن واجب است به خصوص اگر جنگ براى دعوت به اسلام بوده باشد.
5 ـ آنـچـه در حـال دفاع از دشمنى كه هجوم آورده ، به غنيمت گرفته مى شود، غنيمت محسوب مى گردد و احتياط آن است كه خمس آن پرداخت شود..(660)
امـوال بـه غـنيمت گرفته شده از آن كيست ؟ آيا متعلّق به حاكم اسلامى است يا از آنِرزمندگان و مجاهدان خواهد بود؟
در پاسخ بايد گفت كه غنايم بر دو بخش تقسيم مى شوند:
1 ـ امـوال مـنـقـول ، كـه قـابـل حـمـل و نـقـل انـد؛
2ـ امـوال غـيـر مـنـقـول ، كـه قابل حمل و نقل نيستند؛ مانند اراضى و ساختمان ها.
امـوال مـنـقـول نـيز بر دو قسمند: اموالى كه از نظر اسلام در ملكيت درمى آيند و تصرّف در آن ها حـلال و مـبـاح اسـت ؛ و امـوالى كه از نظر فقيهان قابل تملّك نيستند؛ مانند خوك ، شراب و كتاب هـاى ضـالّه ( گـمـراه كـنـنـده ). ايـن قـسـم غـنايم ، از نظر فقيهان ، تحت عنوان غنايم قرار نمى گيرند و چون بالفعل ماليّت ندارند، قابل تقسيم نيستند و بايستى معدوم گردند، مگر آن كه داراى مـنـفـعت مباح و عقلايى باشند؛ مثلاً كتاب هاى ضالّه را خمير كنند، يا شراب را بگذارند تا سـركـه شـود. در ايـن صـورت ، آن منفعت جزو غنايم به شمار مى آيد.(661) امّا غنايم مـباح ، كه به ملكيت درمى آيند ـ مانند سلاح و تجهيزات و مركب ـ طبق آيه قرآن ، متعلّق به خدا و پيامبر(ص )هستند:
(يـَسـْاءَلُونـَكَ عـَنِ الاَْنـْفالِ قُلِ الاَْنْفالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ اَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ اَطيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ اِنْ كُنْتُمْ مُؤ مِنينَ).(662)
از تـو دربـاره انـفـال [ غـنـايـم ] سـؤ ال مـى كـنـنـد، بـگـو: (انفال مخصوص خدا و پيامبر است .پس ، از [مخالفت فرمان ] خدا بپرهيزيد و خصومت هايى را كه در ميان شماست ، به كنار نهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد.) از جـمـله (يـَسـْاءلونـَكَ) فـهـمـيـده مـى شـود كـه دربـاره غـنـايـم ، بين اصحاب پيامبر(ص )سؤ ال و ـ مـشـاجـره بـود ـ و جـمـله (فـاتـّقـوا اللّه و اصـلحـوا) دليـل بـر ايـن اسـت كـه بـحـث ، دربـاره انـفـال ( غـنـايـم ) اسـت . آنـان نـزد رسـول خـدا(ص )رفـتند و حكم غنايم را پرسيدند. آيه بيانگر حكم غنايمى است كه در جنگ ها از دشمنان اسلام به دست مسلمانان مى افتد و اختصاصى به غنايم جنگ بدر ندارد؛(663) چـنـان كـه در شـاءن نـزول (664) آيـه آمـده اسـت . از ابـن عـبـاس نقل است :
غنايم جنگ ، اختصاص به پيامبر(ص )داشت . اگر كسى يك سوزن يا يك نخ برمى داشت ، خيانت كرده بود و آيه انفال نازل شد [و حكم غنايم را براى مسلمانان روشن ساخت ]..(665)
بـه تـصـريـح ايـن آيـه ، هـمـه غـنـايم جنگى ، متعلق به خدا و پيامبر اكرم (ص )و جانشينان آن حـضـرت اسـت و او بـه عنوان حاكم اسلامى ، در هر جايى كه مصلحت بداند، غنايم را به مصرف مى رساند؛ چنان كه امام صادق (ع )مى فرمايد:
غنايم جنگ بدر، مخصوص پيامبر(ص )بود و او به عنوان بخشش ، آن ها را ميان رزمندگان تقسيم كرد..(666)
امـا آنـچـه در آيه 41 سوره انفال آمده كه يك پنجم غنائم جنگى را متعلق به خدا و پيامبر(ص )و چهار پنجم را به رزمندگان اختصاص داده است ، به گفته علامه طباطبايى ، آيه كريمه ، نحوه مـصـرف و اسـتـفـاده آن را بـيـان مـى كند؛ به اين معنا كه مجاهدان مى توانند از چهار پنجم غنايم استفاده كنند.(667) اين سهم ،