(جاهِدُوا اَهْوائَكُمْ كَما تُجاهِدُونَ اَعْدائَكُمْ).(13)
با هواى نفس خويش مبارزه كنيد، همچنان كه با دشمنانتان مى جنگيد..(14)
1ـ واژه (قتال ) بر خلاف واژه (جهاد) كه اعم از جنگ و جز جنگ است ، فقط به معناى مقابله نظامى و درگـيـرى بـا دشـمـن اسـت .(15) در قـرآن نـيـز واژه قـتـال تـنـهـا بـراى مبارزه با دشمن ظاهرى و خارجى به كار رفته است .(16) البته ارزش و تقدس هر دو به آن است كه (فى سبيل اللّه ) باشند.
2ـ آيات و روايات ، معمولا براى مبارزه مسلمانان با دشمنان اسلام ، واژه (جهاد) را به كار برده انـد، امـّا بـرعـكـس ، بـراى مـبـارزه دشـمـنـان اسـلام عـليـه مـسـلمـانـان ، بـيـشـتـر از كـلمـه (قتال ) استفاده شده است .
(حرب ) نيز به معناى مبارزه مسلحانه است و معمولا براى كسانى به كار مى رود كه با اسلام و مـسـلمـانـان وارد جـنـگ و مـبـارزه مـى شـونـد؛ مـثلا براى (محاربان )(17) و (رباخواران )(18) واژه حرب به كار رفته است ..(19)
دربـاره كـاربـرد (قـدرت مـسـلّحـانـه ) و (جـنـگ ) در مـنـاسـبـات بـيـن المـلل دو نـظـريـه كـامـلا مـتـفـاوت مـطـرح اسـت : (تـوسـّل بـه زور) و (مـنـع توسّل به زور) يا (تحريم جنگ ).
طـرح نـظـريـه (تـوسـّل بـه زور و جـنـگ افـروزى ) بـه دوران پـيـش از جـامـعـه ملل باز مى گردد؛ يعنى دوران باستان ، قرون وسطا، و عصر جديد (از قرن 16م تا تاءسيس جـامـعـه ملل ). در اين دوران ، جنگ هاى وحشيانه ، كشتار افراد غير نظامى ، جنگ هاى صليبى ، جنگ جهانى اوّل رخ داده است كه توسّل به زور و جنگ ، نشان و تجلّى همان حاكميت است . امپراتوران ، پادشاهان و حاكمان جنگ افروز، براى گسترش قلمرو حاكميت خويش و دستيابى به سرزمين هاى بـيـشـتـر و غـارت ثـروت هـا و مـنـابـع مـلّى كـشـورهـا، بـه جـنـگ و خـونـريـزى متوسّل مى شدند و با قتل و غارت ، اهداف شيطانى خويش را پى مى جستند..(20)
در بحث حاضر، اين بخش مورد نظر ما نيست .
طـرح نـظـريـه (تـحـريـم جـنـگ ) پـس از تـاءسـيـس سـازمـان مـلل بـيشتر مورد توجه قرار گرفته است علّت اصلى تصويب قانون تحريم جنگ به صورت مـشـروط بـه وسـيـله سـازمـان مـلل ، پـيـامـدهـاى تـلخ دو جـنـگ جـهـانـى اوّل و دوم بـوده اسـت . مـصـيـبـت هـا و مـشـكـلات نـاشى از جنگ جهانى دوّم ، تدوين كنندگان منشور سـازمـان مـلل مـتـّحـد را وا داشـت تـا بـا ديـدى ديـگـر بـه مـفـهـوم جـنـگ بـنـگـرنـد و (توسّل به زور) را به گونه گسترده ممنوع سازند و آن را تحت شرايطى محدود كنند، هر چند اين قانون هيچ گاه به وسيله قدرت هاى بزرگ ـ حتّى امضاكنندگان آن ـ رعايت نشده است .
در مادّه 2 بند 4 منشور سازمان ملل آمده است :
كلّيه اعضا بايد در روابط بين المللى خود، از تهديد به زور و يا استفاده از زور عليه تماميت ارضـى يـا اسـتـقـلال سـيـاسـى هـر دولت و يـا از هـر طـريـق ديـگـرى كـه بـا نـيـّات ملل متّحد تباين داشته باشد، خوددارى ورزند..(21)
در مـنـشـور سـازمـان مـلل ، بـه جـاى كـلمـه (جـنـگ ) واژه (تـوسـّل بـه زور) بـرگـزيـده شـده اسـت .
شـايـد بـه ايـن دليـل كـه واژه جـنـگ ، نيازمند به تعريف فنّى دقيق است و اتّفاق نظرى در تعريف آن ديده نمى شود. وانگهى ، برخى دولت ها با انكار وجود جنگ ، مى كوشند تا روابط خصمانه مسلّحانه خود را تحت عناوينى ديگر، چون حفظ امنيت ، دفاع از اتباع خود و مقابله با تروريسم تفسير كنند كه واژه (توسّل به زور) مانع اين تفسيرها و ترفندها مى شود.
(تـوسـّل بـه زور) بـه مـعـنـاى اسـتـفـاده از نـيـروهـاى مـسـلّح اسـت كـه البـتـه نـمـى تـوانـد شـامـل فـشارهاى اقتصادى يا سياسى و يا اخلاقى بشود، بلكه تنها استفاده از زور به گونه فـيـزيـكـى ، يـعنى با يارى از (نيروهاى مسلّح ) مورد نظر است و عبارت (عليه تماميت ارضى و استقلال سياسى ) اين معنا