كريم دراين باره مى فرمايد:
((وَلَقـَدْ كـُذِّبـَتْ رُسـُلٌ مـِنْ قـَبـْلَكَ فـَصـَبـَرُوا عـَلى مـا كـُذِّبـُوا وَ اُذُوا حـَتـّى اَتـيـهـُمـْ نَصْرُنا))^(226) بـتـحـقـيـق پـيـامبرانى پيش ازتو (پيامبراسلام (ص )) تكذيب شدند، پس برآنچه تكذيب شدند واذيت شدند صبر ورزيدند تا آنكه يارى ما به كمكشان آمد.
در ايـن مـيان رسول گرامى اسلام بيش از ديگران شكنجه وآزار ديد. آن حضرت خود در اين باره مى فرمايد:
((ما اُوذِىَ نَبِىُّ مِثْلَ ما اُوذيتُ فِى اللّهِ))^(227) هيچ پيامبرى چون من در راه خداوند اذيت نشد.
حضرتش در اين راه رنج گرسنگى را چشيده .
(( لَقَدْ اُوذيتُ فِى اللّهِ وَما يُؤْذى اَحَدٌ وَ اءُخِفْتُ اللّهَ وَما يُخافُ اَحَدٌ وَ لَقَدْ اَتَتْ عَلَىَّ ثَلاثُونَ مِنْ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ وَما لى وَلِبَلالٍ طَعامٌ يَاءْكُلُهُ ذُوكَبِدٍ اِلاّ شَىْءٌ يُواريهِ اِبْطُ بِلالٍ))^(228) در راه خـداآزار مـى شدم ، درحالى كه كسى مثل من آزار نشد؛ و در راه خدا مورد ترس واقع مى شدم درحـالى كـه كس ديگرى مثل من مورد ترس واقع نشد. سى شب و روز بر من گذشت ، درحالى كه مـن و بـلال غـذايـى كـه انـسـان بـتـوانـد بـخـورد نـداشـتـيـم ، مـگـر چـيـز انـدكـى كـه زيـر بغل بلال پنهان مى شد.
حـضـرتـش در حـالى كـه بـدتـريـن آزار و شـكـنـجـه هـا را تـحـمـل مـى كـردنـد براى هدايت آزار كنندگان از خداوند طلب بخشش مى كرد. ابن مسعود يكى از يـاران آن حـضـرت ، كـه نـاظـر يـكـى از صـحـنـه هاى بدرفتارى مردم با پيامبر خدا بوده ، مى گويد:
((گويى هم اينك رسول خدا(ص ) را مى بينم كه از يكى از انبيا حكايت مى كند وقومش او را زدند و خـونـيـن كـردنـد؛ و او درحـالى كه خون را از چهره پاك مى كرد مى گفت : پروردگارا قوم مرا ببخش كه هرآينه آنان نمى دانند.))^(229)
تـحـمـل آن انـدازه آزار واذيـت بـه دليـل عـلاقـه فـراوانـى بـود كـه رسـول خـدا (ص ) بـه هدايت انسانها داشت . آن حضرت از جهالت مردم رنج مى برد و به سلامت روحـى و مـعنوى آنان حريص بود و از سر رحمت و دلسوزى با آنان رفتار مى كرد. قرآن كريم در اين باره چنين فرموده است :
(( لَقـَدْ جـاءَكـُمْ رَسـُولٌ مـَنْ اَنـْفـُسـِكـُمْ عـَزيـزٌ عـَلَيـْهِما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحيمٌ))^(230) هـمـانـا رسـولى از خـودتان برايتان آمد كه (از فرط محبت و نوع پرورى ) فقر و پريشانى و جـهـل و فلاكت شما بر او گران مى آيد، بر آسايش و نجات شما حريص و به مؤ منان رؤ وف و مهربان است .
علاقه مندى رسول خدا (ص ) به هدايت امتش بدان اندازه بودكه خداوندبه آن حضرت فرمود:
(( فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى اثارِ هِمْ اِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ اَسَفاً))^(231) شايدخود را ازتاءسف درپى آنان هلاك سازى اگر به اين قرآن ايمان نمى آورند.
پيامبران الهى هم خداوند را دوست داشتند و هم بندگان خدا را، از اين رو بسيار علاقه مند بودند كه بندگان خدا از او اطاعت كنند واز گمراهى نجات يابند آنان كه ثمره ايمان به خدا و جايگاه مـؤ مـنـان را در بـهـشـت بـروشـنـى مـى ديـدنـد، از سـر مـهربانى علاقه داشتند تا همه مردم به دنبال آن مقامات باشند. آنان بينايانى بودند كه به چاه درافتادن نابينايان را نمى توانستند ببينند.
جنبه ديگر تاءثير رسول خدا(ص ) در گسترش اسلام ، موقعيت اجتماعى آن حضرت بود. پيامبر خـدا(ص ) درجـامـعـه اى بـه رسـالت مبعوث شد كه هم جامعه براى وى شناخته شده بود و هم او براى جامعه . اين امر داراى جهات گوناگونى است كه بدان اشاره مى كنيم .