بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام

محمدصادق شریعتی‌؛ [تهیه کننده: م‍رک‍ز م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ف‍ق‍ه‌ و ح‍ق‍وق‌]

نسخه متنی -صفحه : 112/ 85
نمايش فراداده

سياسى و رفتار سياسى حضرت امام(ره) بايد به اين ديدگاه ايشان توجه شود تا بين رفتار و كنش و واكنش سياسى حضرت امام و اعتقاد كامل ايشان به احكام نورانى اسلام تنافى ديده نشود)ايشان در ذيل فرمان تأسيس مجمع بيان مى‏كنند: «...حضرات آقايان توجه داشته باشند كه مصلحت نظام از امور مهمه‏اى است كه گاهى غفلت از آن موجب شكست اسلام عزيز مى‏گردد. امروز جهان اسلام، نظام جمهورى اسلامى ايران را تابلوى تمام نماى حل معضلات خويش مى‏دانند. مصلحت نظام و مردم از امور مهمه‏اى است كه مقاومت در مقابل آن ممكن است اسلام پابرهنگان زمين را در زمان‏هاى دور و نزديك زير سئوال برد و اسلام آمريكايى مستكبرين و متكبرين را با پشتوانه ميلياردها دلار توسط ايادى داخل و خارج آنان پيروز گرداند».(7) بنابراين طبق قاعده «التزام به شى‏ء التزام به لوازمش مى‏باشد» وقتى حفظ نظام واجب شد رفع موانع از آن نيز لازم و ضرورى است و حتى اگر براى ارائه راه حل، نتوانستيم از احكام اوليه فرعيه استفاده كنيم بايد از طريق حكم حكومتى موانع و بن‏بست‏ها را برداريم و غبار عدم توان اسلام در ارائه راه حل مشكلات جامعه را كنار بزنيم چرا كه «الاسلام يعلو ولا يعلى عليه». اين امر را رهبرى، بلاواسطه يا با واسطه انجام مى‏دهد. همان‏طورى كه در فرمان مذكور، امام خمينى(ره) به اعضاى مجمع خطاب كردند كه اين امور را ملاحظه كنند. گويا اگر مجمع اين امور را در مصوبات لحاظ كند به وظيفه خويش عمل كرده است.

- رعايت الاهم فالاهم و دفع افسد به فاسد و اكتفا به اقلّ المحاذير به عنوان پاسدارى از ماهيت نظام اسلامى. در عالم ماده و كثرات، گاهى دو امر كه هر دو شايسته هستند قابل اجراء در يك زمان نيستند و هم‏چنين دو امر ناشايست گاهى به ناچار يكى از آن‏ها بايد در يك زمان انجام شود. اين موارد اگر از مقوله اعتبار و قانون باشد، قانون‏گذار در صورتى كه يكى اهم باشد در مقام اجرا بايد آن را مقدم بدارد و هكذا اگر يكى قبحش بيش‏تر است و يا مفسده بيش‏ترى دارد ترك و ديگرى را كه فسادش كم‏تر است از باب ضرورت و ناچارى به اجرا بگذارد.

مجمع به لحاظ فعاليتش در موارد زيادى مبتلا به اين مقولات مى‏شود به عنوان نمونه: عمل به احكام فرعيه اوليه اسلام، واجب است همان‏طورى كه حفظ نظام واجب است، گاهى در مصاديق عمل بين اين دو مقوله، تزاحم حاصل مى‏شود. در مفاسد هم امر به همين منوال است نظير تعارض بين خطر داخلى و خارجى در حفظ نظام كه مثالش گذشت.

شكى نيست كه انقلاب اسلامى براى احياى اسلام و احكام آن به وجود آمد و حفظ اين احكام از امور مهمه‏اى است كه هميشه بايد نصب العين مجمع باشد و در وضع قوانينى كه احياناً با اين احكام منافات دارد احتياط را مراعات نموده و به آسانى عناوين ديگر را موجب رفع يد از اين احكام قرار ندهد. به عبارت ديگر بايد صورت مسئله را با دقت بشناسد و بعد به دقت بررسى كند كه آيا ارزش آن را دارد كه به خاطر آن از اجراى يك حكم شرعى فرعى اولى رفع يد شود يا مثلاً به حكم اولى، مردم مسلط بر اموال خويش هستند آيا مى‏شود صرفاً براى ايجاد فضاى سبز، املاك مردم را بدون رضايت تبديل به فضاى سبز نمود و از قاعده مذكور گذشت؟! آيا مى‏شود براى اقرار مجرمان جهت دستگيرى اشرار و محاربين و قطاع‏الطريق، آن‏ها را تنبيه كرد از باب دفع افسد به فاسد؟ امر ديگرى كه مجمع بايد در مصوبات خويش آن را رعايت كند، مخالفت با قانون اساسى و يا قوانين مجلس است.

اگر بنا باشد مجمع به كم‏ترين مناسبتى قانون وضع كند و عرصه را بر مجلس تنگ كند، تضعيف نهاد مجلس، يعنى «عصاره فضايل ملت»(8) خواهدشد و اين خلاف مصلحت نظام است. و همين‏طور در مخالفت با قانون اساسى به حداقل ممكن اكتفا كند و در يك كلمه مجمع بايد عمده همت خويش را در پر كردن صحيح خلاء قانونى كشور مصروف دارد.

گفتار دوم: امنيت ملى

امنيت را كه عبارت از مصونيت از تعرض و تصرف اجبارى بدون رضايت مى‏باشد، مى‏شود به دو قسم تقسيم كرد: شخصى و ملى. امنيت شخصى عبارت است از «بيم‏وهراس‏نداشتن مردم نسبت به حقوق و آزادى‏هاى مشروع خويش» لزوم و ضرورت امنيت در جامعه - به اين مفهوم - از طبيعت حقوق بشرى ناشى مى‏گردد و لازمه حقوق و آزادى‏هاى مشروع، مصونيت آن‏ها از تعرض او و دور ماندن از مخاطرات و تعديات است».(9) امنيت ملى عبارت است از حفاظت از منافع ملى (حفاظت از دولت، تأمين استقلال، تماميت ملى، امنيت نظامى