بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
موقوف به تملك است مختل مىشد».(4) همانطورى كه مشاهده مىشود امام(ع) حفظ نظام را يك اصل مسلم مرتكز عقلى دانسته لذا براى حجيت قاعده «يد» به اين اصل مسلم استدلال فرمودند.3 - «دليل ديگر بر حجيت حفظ نظام «اصالة الصحة» در افعال مسلمين است. اگر در افعال عباد مخصوصاً معاملات آنان اصالة الصحة جارى نشود امور زندگى آنان مختلمىشود».(5) 4 - «دليل ديگر را مىتوان قاعده «من ملك شيئاً ملك الاقرار به» ذكر كرد. ملاك اين قاعده نمىتواند قاعده «اقرار العقلاء على انفسهم جائز» باشد زيرا در كثيرى از موارد آن، اقرار عليه غير است كه خارج از قاعده اقرارالعقلاء مىباشد. بنابراين حجيت آن را بايد مستند به جلوگيرى از اختلال امور مردم ذكر كرد».(6) 5 - شرايطى را كه شارع مقدس در معاملات لازم شمرده نظير غررى نبودن و معلوم بودن مدت و مورد معامله و دهها شرط ديگر همگى از يك حكمت مشترك حكايت مىكند و آن عبارت است از اهميت استقرار نظم و مفسده اختلال آن.توضيح اين نكته لازم است كه گرچه برخى از ادله مذكور، ضرورت نظم در جامعه را اثبات مىكند اما از آنجايى كه ايجاد نظم در جامعه امروزى بدون ناظم و حكومت و نظام ممكن نيست بنابراين بالملازمه بر حجيت حفظ نظام دلالت مىكند.اولين و مهمترين عاملى كه مجمع بايد نصب العين خويش قرار دهد مسئله حفظ و بقاى نظام است. نظام جمهورى اسلامى ايران متشكل از اركان فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى، از دو عنصر داخلى و خارجى احتمال ضربهپذيرى دارد. در بعد خارجى، حملات نظامى، تهديدات روانى و تبليغاتى و رفتارهاى اقتصادى و سياسى براى به انزوا كشيدن نظام در صحنه بينالملل توسط دشمنان انقلاب اسلامى و نفوذ و جاسوسى در عوامل داخلى جهت تضعيف يا سقوط نظام را مىشود نام برد. لذا مجمع بايد طرحها و برنامههايى جهت پادزهر و مقابله با حملات نظامى، انزواى ايران در صحنه بينالمللى (كه هر نظام براى حياتش به ناچار به آن نياز دارد) و جاسوسى بيگانگان داشته باشد.در بعد داخلى خطر اساسى جدا شدن مردم، يعنى پيكره اصلى نظام از نظام مىباشد لذا لازم است قوانين مقتضى در اين زمينه توسط مجمع به تصويب برسد، از جمله اين خطرات مىتوان گرانى و بىكارى بيش از حد متعارف و يا استبداد غير قابل تحمل حاكمان را نام برد. خطر اساسى ديگر جدا شدن مردم از اسلام (يعنى ركن اساسى ديگر انقلاب) است، رساندن امواج ماهوارهاى توسط كشورها براى ابتذال مردم و جوانان از نمونههاى اين نوع خطرات محسوب مىشود.معضلى كه ممكن است به وجود آيد اين است كه هرگاه بين مقابله با عامل خارجى و داخلى تزاحم شود حق تقدم با كدام عامل خواهد بود؟ فرضاً اگر مقابله با فقر و تنگدستى منحصراً مستلزم پرداخت يارانه به قشر كم درآمد باشد و از طرفى دادن يارانه مستلزم تحريم شكننده ايران، در بازارها و تجارت جهانى توسط ساير كشورها باشد چهبايدكرد؟ به نظر مىرسد گرچه حمايت مردمى به عنوان كسانى كه نظام بر دوش آنان حركت مىكند، تقدم دارد اما اين يك قاعده كلى نيست و گاهى در تحليل مصالح و مفاسد ممكن است مقدارى از اصول در شرايط اضطرارى و موقت به خاطر اصل نظام، صرفنظر شود.- ارائه راه حل در بنبستهاى نظام و در رفع اتهام عدم قدرت اداره كشور به اسلام:وقتى پذيرفتيم نظام جمهورى اسلامى كه حاصل خون صدها هزار شهيد مىباشد بايد به حيات خويش ادامه دهد و حفظ آن واجب است، وجود بنبست در آن قابل قبول نيست چرا كه وجود بنبست علاوه بر ركود و يا عقبگرد حركت جامعه و اختلال نظام، اين اتهام را در پى دارد كه اسلام يك سيستم سياسى همآهنگ و كامل براى اداره جامعه ارائه نداده است. اقدام سنجيده و به جاى امام خمينى(ره) در تأسيس مجمع تشخيص مصلحت در همين راستا مىباشد چرا كه به خاطر اختلاف مجلس و شوراى نگهبان، نظام در بعد قانونگذارى و اجرا، در برخى موارد به بنبست رسيده بود و فلسفه وجودى مجمع رفع اين بنبست بوده است.امام خمينى(ره) در زمان تأسيس مجمع تشخيص مصلحت به حكمت و علت توجه به مصلحت نظام اشاره كرده و سرنوشت اسلام را مرتبط با سرنوشت نظام اسلامى ايران مىداند (به نظر نويسنده براى فهم و ارزيابى انديشه