گفتار هشتم: فقه المقاصد - بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام - نسخه متنی

محمدصادق شریعتی‌؛ [تهیه کننده: م‍رک‍ز م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ف‍ق‍ه‌ و ح‍ق‍وق‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين احكام دخيل هستند آيا در مرحله اقتضاء و فعليت احكام (سلسله علل احكام) دخيل است يا در مرحله اجراء و امتثال (سلسله معاليل احكام)؟ و آيا اين نقش در تمام احكام يكسان است؟ به بررسى چند نمونه از اقوال آن‏ها به نحو اختصار مى‏پردازيم.

عبدالمنعم احمد النمر گويد: «اگر حكمى به خاطر مصلحت در زمان اوّل اسلام محقق شد سپس ظرف حكم تغيير كرد بايد حكم را به تبع مصلحت تغيير دهيم»(109).

اين تعبير از حيث انواع حكم عموم دارد و مصلحت مرسله را در علت و اقتضاء اين احكام دخيل مى‏داند.

طوفى مى‏گويد: «رعايت مصلحت از ادله شرعيه و بلكه اقوى و اخص آن است»(110).

اين عبارت صريح است كه مصلحت يكى از منابع احكام است.

سيره صحابه كه يكى از ادله حجيت مصالح مرسله بود، حكايت از نقش مصلحت مرسله در اقتضاء و اجراى احكام مى‏كند.

خلاّف مى‏گويد: «جمهور مسلمين داراى اين مسلك هستند كه مصلحت مرسله حجت شرعى است و تشريع احكام بر آن مبتنى مى‏باشد و واقعه‏اى كه به وسيله نص يا اجماع يا قياس يا استحسان حكمى برايش بيان نشده، جعل حكم بر آن به مقتضى مصلحت مطلق، مشروع مى‏باشد»(111) لازمه قبول نقش مصلحت در مرحله اقتضا و اجراى احكام اين است كه عقل ملاكات احكام را (به‏طور گسترده) درك مى‏كند.

اكثر ادله مثبتين و تمام ادله منكرين منتِج اين امر است كه مصلحت مورد بحث، دخيل در علت حكم كلى اولى و ثانوى و حكومتى است. همان‏طورى كه بحث‏هاى احكام ثابت و متغير و نيز حجيت عرف و عادت در مسائل غير عبادى شاهد اين مدعا است.

غير از كسانى كه حجيت مصلحت مرسله را از طريق «فقه المقاصد»(112) اثبات نموده‏اند، عمدةً عقل را به جز در اقسام عبادىِ احكام، كاشف مستقل و مدرك مصالح مرسله در مقام اثبات مى‏دانند.

گفتار هشتم: فقه المقاصد

در قرون اخير، در ميان اهل سنت شيوه جديدى در اجتهاد تأسيس شده است كه به «فقه المقاصد» معروف است. در اين باب «جوينى و غزالى و عز بن عبدالسلام و قرافى و ابن‏تيميه و شاگردش ابن قيم، مطالبى نوشته‏اند اما هيچ‏كدام به اندازه شاطبى در كتاب موافقاتش، در اين زمينه بحث نكرده‏اند»(113).

«او پرچم‏دار "روش غايى" و "فقه المقاصد" در بحث اصولى است و تنها اصولىّ است كه موضوع مقاصد را از حيث استدلال و قواعد و فروع تبيين نموده است»(114).

تبيين شيوه فقه المقاصد

1 - شاطبى در الاعتصام مى‏نويسد: «حاكم كه تشريع حكم و خطاب ازاو صادر مى‏شود تنها خداوند متعال است و رسول اكرم(ص) اين حكم را به مردم ابلاغ مى‏كند و مجتهدين اين حكم را از روى ادله‏اى كه شارع براى شناخت حكم قرار داده استنباط مى‏كنند»(115).

2 - «هر چيزى كه مورد احتياج مردم است در تمام مكان‏ها و حالات تا روز قيامت، شريعت اسلام براى آن حكم شرعى دارد»(116).

3 - «حكمت و فلسفه تشريع، غايت و هدف اساسى شارع در تشريعش مى‏باشد، و حكم عملى شرعى به عنوان وسيله تحقق آن غايت و حكمت، تشريع شده است و شكى نيست آن‏چه كه بالاصالة اعتبار دارد غايت است و بلكه اگر وسيله از غايتش تخلف پيدا كند و منجر به نقيض غايتش شود، اعتبارى ندارد نظير منع سهم مؤلفةقلوبهم و تأخير اقامه حدّ و قيمت‏گذارى اجبارى و قطع نكردن دست دزد در ايام قحطى و تقسيم نكردن اراضى مفتوحة عنوة بين جنگ‏جويان، زيرا تمام اين‏ها (وسائل و احكام) نهايت و نتيجه‏شان امر ممنوع و غير جائزى بوده است»(117).

4 - «حكمت تشريعِ هر حكم عملى شرعى كه همان هدف جعل حكم است، در عدل ومصلحت متبلور مى‏شود زيرا غير از عدل و مصلحت حقيقى معتبره، چيزى ديگر سزاوار خواستن نيست»(118).

5 - «اين مصلحت تنها از جانب شارع تعيين مى‏شود و مجتهد بايد آن را استنباط و كشف كند. بنابراين حكم و حكمت تشريع با هم تقارن دارند و وجود يكى بدون ديگرى نه در نظر و نه در عمل، ممكن نيست زيرا هر دو عدل را متبلور مى‏كنند و سبب اجراى آن هستند، بنابراين هيچ حكمى نيست كه به عدل منتهى نشود و هيچ عدلى

/ 112