گفتار سوم: نظارت در مجمع تشخيص مصلحت نظام - بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام - نسخه متنی

محمدصادق شریعتی‌؛ [تهیه کننده: م‍رک‍ز م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ف‍ق‍ه‌ و ح‍ق‍وق‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديگر جعل قانون براى عمل به آن است و در فرض نبودن موضوع براى قانون، عمل به آن مفهومى نخواهد داشت.

2 - هرگاه قدرت بر اجراى قانون موجود نباشد، عملى نبوده و در مرتبه جعل باقى مى‏ماند و به مرتبه اجرا نمى‏رسد.

3 - هرگاه قانون با قانون معتبر ديگر تعارض كند از اعتبار ساقط مى‏شود (نسخ يا تخصيصِ قانون هم رتبه در سلسله مراتب حقوقى)

4 - هرگاه دليل حاكم، مدلول قانون ديگر را تكذيب كند از اعتبار ساقط مى‏شود (نسخ يا تخصيص مقام عالى‏رتبه).

امور چهارگانه مذكور در مورد قوانين مجمع نيز صادق است. مثال مورد اوّل: اگر قانونى در زمان جنگ به لحاظ شرايط جنگى و مقيّد به اين شرايط، تصويب شود پس از جنگ اعتبارى نخواهد داشت. مثال مورد دوم: اگر مجمع قانونى وضع كند در مورد ماليات كه فوق توان مردم باشد. مثال مورد سوم: اگر مجمع تصويب كند كه دولت خروج تك تك اتباع خويش را تحت هر شرايطى از كشور ممنوع كند و قانون ديگرى وضع كند كه دانشجويان براى كسب مدرك لازم خاصى بايد در خارج از كشور تحصيل كنند. مثال چهارم: هرگاه به استناد ولايت مطلقه، ولى‏فقيه مصوب مجمع را از اعتبار ساقط كند. وچون غير از رهبرى نهاد ديگرى مافوق و يا در رتبه مجمع وجود ندارد بنابراين مصوبات آن حتى از جانب مجلس شوراى اسلامى قابل الغا نيست.

گفتار سوم: نظارت در مجمع تشخيص مصلحت نظام

رفتار هر نهادى اگر در چارچوب اختيارات خويش باشد قهراً غرض وجوديش تأمين مى‏شود و جاى نگرانى نخواهد بود اما از آن جايى كه معمولاً درگير پيچ و خم‏ها و مشكلات و يا حس منفعت‏طلبى انسان‏ها، نيروى گريز از مركز و سرپيچى از وظايف به‏طور اختيارى و يا غيراختيارى كارها را از روال عادى و قانونى خارج مى‏سازد لذا عامل نظارت بر نهادها امرى ضرورى است. «گاهى اين توهم پيش مى‏آيد برخى مراجع اجرايى كه مى‏خواهند زودتر و راحت‏تر مقرراتى را در دست داشته باشند و در پيچ و خم راه طولانى بررسى و تصويب مجلس و اظهار نظر شوراى نگهبان معطل نشوند مى‏كوشند آن را به عنوان معضل نظام توجيه كنند و به اين ترتيب مجمع تشخيص مصلحت را درگير بررسى طرح پيشنهادى خود و قانون‏گذارى نمايند و اين امرى است كه به تدريج مسير قانون‏گذارى را دچار اشكال مى‏كند و از ترتيبى كه در قانون اساسى براى آن ترسيم شد منحرف مى‏سازد و پى‏آمدهاى نامطلوبى بر جاى مى‏گذارد».(2) الگوهاى مصلحت‏(3) بايد شاخص اساسى براى نظارت بر عمل‏كرد مجمع تشخيص مصلحت باشد و در صورت تخلف مجمع از اين الگوها، به عنوان عملِ خلافِ مصلحت، عوامل بازدارنده به كار گرفته شود. در اسلام به عامل نظارت توجه خاصى شده و برنامه امربه‏معروف و نهى‏ازمنكربراى تحقق آن تشريع شده است. در نظام سياسى كشور علاوه بر عنصر امربه‏معروف و نهى‏ازمنكر كه متوجه همه مكلفين است نهاد خاصى براى اين جهت در نظر گرفته مى‏شود. در موضوع بحث ما نظارت چگونه اعمال‏مى‏شود؟ در اين مورد بحثى نشده است ولى آن چه به نظر مى‏رسد، طرح چند فرضيه است:

1 - نظارت شوراى نگهبان بر مجمع تشخيص مصلحت

آيا مى‏شود شوراى نگهبان را كه در حقيقت ناظر كار مجلس است و با امضاى او مصوبات مجلس قانونى مى‏شود، ناظر بر مجمع دانست؟ بايد گفت اگر مراد اين است كه مصوبات مجمع پس از تصويب بايد به تأييد شوراى نگهبان برسد، سابقاً گفتيم دليلى بر اين مطلب نيست. اما اگر مراد، ارشادات شوراى نگهبان به عنوان فقهاى مورد تأييد مقام‏رهبرى باشد، اگر صِرف ارشاد باشد منعى ندارد ولى اين نوع نظارت كافى نخواهدبود اما اگر تداخل در امور مجمع باشد از اختيارات شورا نيست و نصب و تأييد آنان از سوى مقام رهبرى در چارچوبِ كارشان يعنى نظارت بر قوانين مجلس شوراى اسلامى مى‏باشد.

بله، شورا از يك طريق مى‏تواند در كارهاى مجمع نظارت و كنترل داشته باشد و آن شركت اعضاى آن در جلسات مجمع مى‏باشد ولى چون تعيين تمام اعضاى مجمع صرفاً به اختيار رهبرى است گاهى ممكن است فقهاى مذكور از اعضاى مجمع نباشند. مضافاً بر اين‏كه وقتى اعضاى فقهاى شوراى نگهبان جزء مجمع باشند نظارت بر مجمع براى آن‏ها بى‏مفهوم است زيرا كه نظارت مؤثر خود بر خود مفهومى ندارد. خصوصاً كه اعضاى فقهاى شوراى نگهبان أقليت اعضاى مجمع را تشكيل مى‏دهند.

/ 112