نظام مقدّس اسلامى بر آن است تا همه قوانين آن پشتوانه دينى و مستندى از كتاب و سنّت داشته باشد تا جامعه را به سوى كمال هدايت نمايد و بدينوسيله، رضايت خالق را جلب كند. امّا بهرهگيرى از احكام - به ويژه احكام حكومتى - با توجّه به دو عنصر زمان و مكان و تشخيص مصالح، ميسور است، در غير اين صورت، اجراى آنها معطل مىماند و خاصيت هدايتگرى خود را از دست مىدهد.از همين رو، طرّاحىِ نهادى براى تشخيص مصالح و درنظر گرفتن زمان و مكان، در حوزه نظام اسلامى امرى ضرورى به نظر مىرسيد؛ اين نهاد در فكر و انديشه حضرت امامخمينى(ره) چهارچوب نظرىِ خود را يافت و پس از چندى در بازنگرى قانون اساسى، يكى از اركان مهم نظام اسلامى قلمداد گشت. اين مجمع به عنوان بازوىِ رهبرى، نقش مهمى در تشخيص موضوعات حكومتى ايفا مىكند وبه لحاظ اعضاى متخصص و كارگزار نظام، نهاد امين و ارزشمندى در مشورت دادن به رهبرى است.امّا آنچه كه در اين مورد لازم است تداركِ استدلالهاى فقهى و حقوقىِ محكم، جهت تثبيت و تعميق سازوكارهاى اين نهاد و تدوين الگوهاى مصلحت است؛ يعنى چون احكام حكومتى مبتنى بر مصلحت نظام است، پس نفس اين احكام بايد از انسجام و نظام خاصى برخوردار باشد تا بتواند در اداره امور كشور مؤثر باشد.كتاب حاضر كه توسط حجةالاسلام والمسلمين جناب آقاى شريعتى إندراتى، تحقيق و نگارش شده از گامهاى اوليه در اين عرصه است. ايشان با توجه به منابع فقهى و حقوقى، تلاش كرده تا جايگاه مجمع را در سلسله مراتب قانونگذارى، قلمرو فقهى و حقوقى مصوباتِ مجمع و الگوهاى مصلحت در مقولههاى سياسى، حقوقى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى و نظارت بر رفتارِ مجمع در تبعيت از اين الگوها بررسى كند. مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى اين موضوع را فتح بابى براى پژوهشهاى بعدى تلقّى كرده به چاپ آن اقدام كرد، اميد كه بتواند پاسخگوى برخى شبههها در خصوصِ اين نهادِ نوپيداى حكومتى باشد و زمينه را براى كوششهاى عميقتر و دقيقتر فراهم نمايد.مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى
پيشگفتار
انقلاب اسلامى ايران بار ديگر، مشعل حقطلبى و سلوكِ دين مدارانه را برافروخت و مدّعى نجات ناس از سيطره طاغوت و جاهليت متحجر و مغرور جديد شد. اين پديده مقدس كه تمام مبادلات جوامع غربى را بر هم زده، به لحاظ پيوند با كمال مطلق وارائه برنامههاى متناسب با فطرت به طور اعجازآميز سراسر گيتى را به خويش متوجه نموده و نهاد خفته و زنگار گرفته بشر كمال جو را بيدار نموده و توانسته است قلبهاى حقطلبان را به خويش متمايل نمايد. اين سيستم نو ظهور علاوه بر آثار عينى داخلى و جهانى موجب تحول و تكامل علوم و فقه اسلامى شده و فقه الحكومة كه در گذشته به علت حاكم نبودن علماى اسلامى، در ورطه فراموشى و انزوا قرار داشت اكنون جايگاه اساسى خويش را در فقه شيعه مىيابد.