نمونه‏هاى تاريخى‏(12) - بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی فقهی و حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام - نسخه متنی

محمدصادق شریعتی‌؛ [تهیه کننده: م‍رک‍ز م‍طال‍ع‍ات‌ و ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ف‍ق‍ه‌ و ح‍ق‍وق‌]

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متفاوت بوده است، اگر به اين رفتارها، جداى از شرايط حاكم بر آن نگاه شود ممكن است يك سرى رفتار آشفته بى‏ضابطه و متضاد جلوه كند. اما اگر اين نمونه‏ها را با شرايط وجودى آن ملاحظه كنيم به يك اصل ثابت، كه اين رفتار را شكل مى‏دهد پى خواهيم برد، اين عنصر عبارت است از عامل مصلحت كه زمان و مكان موجب بروز تفاوت نمودهاى آن شده است.

نمونه‏هاى تاريخى‏(12)

1 - پيامبر گرامى اسلام(ص)

1 - اخذ جزيه:

رسول اكرم(ص) براى اخذ جزيه يك شيوه خاص را اعمال نمى‏فرمود: «براى اهل يمن يك دينار براى هر فرد در سال» (الخراج ابويوسف، ص‏59) «در پيمان با مردم جرباء وادرج، پيامبر، ساليانه صد دينار از تمامى افراد طلبيد» (المغازى، ج‏3، ص‏1032) «از ساكنان مقنا و بنى‏جنبه، خواست كه يك چهارم خرماى نخلستان‏ها و يك‏چهارم صيد ماهى و يك چهارم دريافته‏هاى همسرانشان را به عنوان جزيه پرداخت‏كنند» (همان) «از مردم عمان و بحرين خواست كه 120 از موجودى نقدى خود را بپردازند و نيز گندمِ كارگزاران حكومت در منطقه را بدون مزد، آرد كنند و از چارپايان در برابر آن‏چه‏بر عهده مسلمانان است به عنوان زكات پرداخت كنند» (الوثائق، ص‏117) در شرايط معاهده پيامبر(ص) با مسيحيان نجران آمده است «ساليانه دو هزار حُلّه پرداخت‏كنند. هزار عدد آن در ماه رجب و هزار عدد آن در ماه صفر. اگر زره، اسب و... پرداخت كنند از خراج آنان كاسته خواهد شد» (مكاتيب الرسول، على احمدى، 318) در معاهده پيامبر(ص) با يهوديان بنى نضير آمده است: «ساليانه شش صد صاع جو، به هنگام درو و سى‏صد صاع خرما بدهند» (همان، ص‏119). در زمان خلافت حضرت على(ع) نيز اين روش تعقيب مى‏شد «حضرت على(ع) به عامل خود دستور داد كه از دهاقينى كه بهترين مركب‏ها را سوار مى‏شوند و انگشتر طلا به دست مى‏كنند 48 درهم و از تجّار 28درهم و از ساير مردم 12 درهم اخذ بشود» (فتوح البلدان، ص‏271). در مورد ديگر «حضرت اجازه دادند كه عوض پول نقد فرآورده‏هاى جنسى نيز پذيرفته شود» (تاريخ‏يعقوبى، ترجمه آيتى، ج‏2، ص‏130).

2 - اخذ خراج:

پيامبر اكرم(ص) در مواردى به تقسيم اراضى و يا جعل سهام بين مسلمانان پرداخته بود. پس از جنگ خيبر اراضى آن را به 36 سهم تقسيم كرد و 18سهم را به عنوان منبع درآمد براى مسائل عمومى جامعه اسلامى و سهم باقى را بين مسلمانان تقسيم كرد، هر صد نفر يك سهم (موسوعة الخراج، الخراج يحيى بن آدم القرشى، ص‏

38 -37). «پس از جنگ با بنى نضير پيامبر اكرم(ص) اراضى آنان را بين مهاجرين و دونفر از انصار تقسيم كرد» (همان) هم‏چنين در موارد خراج تفاوت‏هايى وجود داشته‏است.

3 - جنگ وصلح:

پيامبر اكرم(ص) روش پى‏گيرى و شديد با يهوديان بنى‏قريظه داشتند در حالى كه رفتار نرم‏خويانه با مشركان مكه پس از فتح مكه داشتند و رهبران و اشراف قريش حتى از بهره‏هاى ويژه‏اى چون سهم مؤلفة قلوبهم بهره‏مند گرديدند «پيامبر اسلام(ص) در غزوه بنى‏نضير دستور قطع و آتش زدن درختان اطراف قلعه را داد» (سنن‏بيهقى، ج‏9، ص‏83) هم‏چنين در جنگ طائف كه قبيله ثقيف در حصار طبيعى قلعه بودند و با تيراندازى مسلمانان را از پاى مى‏انداختند پيامبر(ص) فرمودند: «هر مسلمان پنج درخت را قطع كند، با اين روش حصار طبيعى مشركان طائف از بين رفت» (همان، ص‏84) پيامبر اكرم در موقع فرستادن جنگ‏جويان براى سريه فرمودند: «و لا تقطعوا شجراً الّا أن تضطروااليها» (كافى، ج‏5، ص‏27) به‏جز در موقع ضرورى درختان را قطع‏نكنيد.

شرايط و مصالح در تسريع و يا تأخير حالت جنگ يا صلح تأثير اساسى داشتند: در بند5 قرارداد صلح حديبيه آمده است: «كسانى كه از قريش مسلمان شوند و پيش پيامبر(ص) بيايند حضرت(ص) موظف‏اند كه او را بازگردانند اما اگر از اهالى مدينه به قريش پناهنده شدند چنين التزامى را قريش و ساكنان مكه نداشته باشند». (مكاتيب‏الرسول، على‏احمدى، ص‏257).

در عهدنامه معاهده با مسيحيان نجران پيامبر اكرم(ص) نوشته‏اند: «اهل نجران، عاملين مرا به مدت يك ماه بايد نگاه دارند و آنان را بيش از يك ماه معطل نگذارند و در فرض كه از ناحيه يمن، خوف و مكرى بر مسلمانان باشد، سى‏زره، سى اسب و... به مسلمانان عاريت دهند و... (همان، ص‏318).

نامه پيامبر اكرم(ص) به اسقف نجران: «من محمد النبى الى الاسقف ابى الحارث و اساقفة نجران و كهنتهم و من تبعهم و رهبانهم ان لهم ما تحت ايديهم من قليل و كثير من بيعهم وصلواتهم و رهبانيتهم ... و لا يغير

/ 112