مىسازد، يا ابتهاج آور، و يا هلاكت بار، يا... و يا...
(دفتر چهارم مثنوى)
لازم است سالك با بصيرت از همان اول امر به اين حقيقت توجه كامل داشته، و مسئله «فكر» و «دل» را مسئله سادهاى تلقى نكند، و به دقايق و اسرار آن تا آنجا كه مىتواند آشنا باشد.
و بايد بداند كه اگر «فكر» و «دل» او در جاى ديگر باشد، در حقيقت، او خود در همانجاست، نه نزد حضرت معبود. به عكس، اگر «فكر» و «دل» او متوجه حضرت حق باشد، نزد جناب او خواهد بود، كما اينكه، فكر و دل او اگر متوجه حضرات معصومين و اولياى حق باشد، نزد آنان خواهد بود، زيرا كه «فكر» و «دل» هر جا باشد، انسان آنجاست. و بالاخره بايد توجه داشت كه اسرار موجود در فكر و دل، اسرار بسيار عميق و بى پايان است.
(دفتر چهارم مثنوى)
بر اين اساس، در همه عبادات و اذكار بايد «فكر» و «دل» را متوجه خداى متعال كند، و در اين باب هم مجاهدت سخت و پىگير داشته باشد، كه بدون مجاهدت به دست نخواهد آمد. مجاهدت در اين امر نبايد كمتر از مجاهدت در اصل عبادات و اذكار باشد، بلكه، به همان اندازه كه در اصل عبادات، و در اصل اذكار و او راد و دعاها مجاهدت مىنمايد، به همان اندازه هم مجاهدت كند كه در هر عبادتى، در هر ذكرى، در هر وردى، و در هر دعايى فكر و دل را متوجه خداى متعال نمايد، و فكر و دل را در محضر جناب او حاضر كند، و به عبارتى ،در محضر حق باشد، نه در اين سو و آن سو، و اين جهت و آن جهت.
مواظبت كند چنين نباشد كه به ظاهر به عبادت و ذكر و دعا بپردازد، و در باطن امر، و در پشت پرده اينجا و آنجا باشد، و در اين سو و آن سو پراكنده گردد. از اين امر اجتناب كند كه به ظاهر در محضر حضرت معبود باشد، و در باطن از محضر او غايب.
اين چنين نباشد كه به ظاهر روى به خداى متعال آورده باشد، وليكن در باطن از او روى گردان شود، و به ظاهر به سوى خدا فرار كند، و در باطن از خدا.
آيات «فويل للمصلين - الذين هم عن صلاتهم ساهون» را نصب العين خود قرار دهد، و هميشه در نظر داشته باشد. به اين معنى فكر بكند كه خداى متعال در خصوص «ساهون» يعنى آنان كه در نماز به اين سو و آن سو پراكندهاند چه فرموده، چه تعبيرى آروده، و چگونه از آنان ياد نموده است؟! مگر اين امر ساده و كوچكى است كه حضرت معبود در خصوص چنين نمازگزارانى بفرمايد: «فويل»؟! و آيا مىشود گفت اين فقط در خصوص نمازگزارانى است كه در نماز به اين سو و آن سو پراكندهاند، و آنانى را كه در ذكر، ورد، و دعا در اين جهت و آن جهت پراكنده مىشوند شامل نمىگردد؟!.
در اين مرحله كه مرتبه اول مراقبه است، و سالك در اوايل سلوك مىباشد، تحصيل حضور فكرى و قلبى براى وى كار آسانى نخواهد بود، و بطورى كه اشاره كرديم، به سادگى به دست نخواهد آمد. طبعاً لازم است در اين باب علاوه بر اينكه به مجاهدت مىپردازد و دنبال امر را مىگيرد، از طريقهاى كه مجرب مىباشد به اين مهم بپردازد، تا باذن الله موفق گردد.
طريق مجرب در اين باب به اين صورت است: