مسئله شبيه بعضى از خوابهاست كه مىبينيم. در بعضى از خوابها كه مصنوع خيال ماست، خود را در وضع و حال، و در مكان وشرايط خاصى مىبينيم، و در اطراف خويش خيلى چيزها مشاهده مىكنيم، و خود را نيز با آنها سخت در اختلاط مىيابيم. و وقتى بيدار مىشويم ، خود را تنها مىبينيم و خبرى از آنچه بود نمىبينيم، كه همه خيال بوده است و بس، و ما در گيروادار خيال خود اسير، و در ساختهها و پرداختههاى آن مشغول، و از حقيقت نيز غافل بودهايم.
البته منظور از اين تشبيه اين نيست كه در خارج از وجود ما و در اطراف ما هيچ چيز وجود ندارد و همه چيز در ذهن ما و در فكر ماست، آنچنان كه سوفسطايى مىگويد و مىپندارد، و آنچنان كه در اين قبيل خوابها كه اشاره كرديم هست.
مقصود اين است كه ما هيچگونه اختلاط جدى و حقيقى با خارج از وجود خود، و با آنچه در اطراف ما هست نداريم، و اختلاطى كه خيال مىكنيم، شبيه اختلاطى است كه در خواب با خارج از وجود خود مىبينيم.
(دقت شود).
و اين حقيقتى است كه براى اهل آن در اينجا واضح است، و براى همه هم به هنگام مرگ كاملا روشن مىگردد.
و چه بهتر در اين مقام به بيان معروف رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم دقت كنيم كه فرمود: «الناس نيام فاذا ماتوا انتبهوا» يعنى «مردم همه در خوابند، و وقتى مىميرند بيدار مىشوند».
البته در اين بيان فقط به اين حقيقت اشاره نشده، بلكه به حقايق بسيار ديگر نيز اشاره شده است. اين بيان به دگرگون شدن همه محاسبهها به هنگام مرگ اشاره ميكند كه حقيقت مورد بحث از جمله آنها مىباشد.
در هر صورت، اگر به «خود» بر گردى، و در آنچه با كلمه «من» به آن اشاره مىنمايى دقت كنى، خواهى ديد به چيزى از آنچه «خود» را مختلط با آنها مىپندارى اختلاط وجودى، و اختلاط واقعى ندارد، جز اينكه تو خود چنين خيال مىكنى، و خود را مختلط مىدانى، و جز اينكه تو خود، خود را مرتبط مىسازى، و با خيال خود، خود را به اين و آن پيوند مىدهى و گره مىزنى.
به «من» خويش برگرد، خوب بر گرد، و خوب فكر كن. و از پروردگارت بخواه تو را يارى دهد.
(دفتر سوم مثنوى)
و بدان كه اگر به «خود» خوب فكر بكنى، و دنبال امر را بيگرى، حقيقت براى تو روشن خواهد شد.
(دفتر سوم مثنوى)
وقتى به «خود» برگشتيم، و در «خود» فكر كرديم، خواهيم ديد كه تنها هستيم، و منقطع از همه آنچه خود را با آنها مىدانستيم.
و خواهيم ديد كه هميشه در يك «خلوت خاص تنهايى» قرار داريم، و فقط «خود» هستيم و آنچه در «خود» داريم.
اينجاست كه حقايق بعضى از آيات قرآنى براى ما تا حدودى روشن مىگردد، آياتى كه از«تنهايى »ما خبر مىدهد، و اينكه «تنها»هستيم وليكن به آن توجه نداريم، و به هنگام مرگ، و ورود به محضر پروردگار در قيامت خواهيم فهميد. آياتى از قبيل: