مبانی نظری تزکیه

محمد شجاعی

جلد 1 -صفحه : 490/ 43
نمايش فراداده

آن نيايد همچو رنگ ماشطه (دفتر اول مثنوى)

توبه سالك، مسبوق به توبه‏اى از حق است

قبل از بيان توبه و مراتب آن، و قبل از توضيح چگونگى توبه سالك مبتدى، لازم است به اين حقيقت قرآنى توجه داشته باشيم كه توبه در مراتب مختلف، مسبوق به توبه از جانب خداى متعال مى‏باشد. در هر مرتبه‏اى از مراتب توبه، قبل از توبه عبد، توبه‏اى از حق نسبت به عبد هست كه وى را مجذوب نموده و موجب توبه و بازگشت وى بسوى حق مى‏شود.

در بيان روشنتر، در مرحله اول و قبل از اينكه انسان توبه كند و روى بجانب خداى متعال بياورد، مقام ربوبى به مقتضاى رأفت و رحمت خاصه‏اش نظرى به عبد مى‏اندازد و با عنايت بخصوص بازگشتى بر عبد مى‏كند و او را بسوى خود مى‏كشد كه در نتيجه آن، عبد بطرف پروردگار خويش روى مى‏آورد و بسوى او بازگشت مى‏كند. سپس بعد از بازگشت عبد بطرف پروردگار، دوباره عنايت ديگرى از جانب او نسبت به عبد مى‏شود و رحمت غفران خود را شامل وى مى‏نمايد كه اين همان قبول توبه عبد است.

در حقيقت بايد گفت توبه و بازگشت عبد، بين دو بازگشت از جانب پروردگار مى‏افتد و بعبارتى، روى آوردن بنده بطرف خداى خويش، بين دو بار روى آوردن از جانب خدا بسوى او قرار مى‏گيرد. و اگر او نظرى بر بنده نيندازد و او را بحال خود بگذارد، هرگز توبه و بازگشتى از بنده نخواهد بود و هرگز روى بطرف پروردگار نخواهد آورد. و نيز، بعد از بازگشت عبد، اگر قبول ازجانب او نباشد و رحمت و مغفرت او متوجه عبد نگردد، باز جز خسران در انتظار عبد نخواهد بود ؛ له الحمد اولا و آخراً.

اصولا از همان اول كه حضرت آدم عليه السلام، و بلحاظى، از همان اول كه انسان در تنزل و هبوط افتاد و در مسير سقوط قرار گرفت، عطف اول و نظر اول در اصل از جانب خداى متعال به ظهور رسيد و او خود، قبل از توبه آدم يا انسان، نظرى بر آدم يا انسان انداخت كه بر اثر همان نظر و به دنبال آن، آدم و بلحاظى انسان روى به خدا آورد و توبه و بازگشت نمود و سپس دوباره خداى متعال نظرى ديگر نمود و به رحمت خود اين توبه را قبول كرد. از اول امر اينچنين بوده و بعد از آن نيز هميشه اينچنين است.

اشارتهايى ازآيات قرآن در سر توبه

اينكه گفتيم، سرى از اسرار معارف قرآن، و رمزى از اشارات نورى آيات آن است. و چه بهتر بعضى از اشارتهاى آيات را در اينجا بياوريم، تا ارباب ذوق و بصيرت با تدبر بيشتر در آنها، علاوه بر آنچه گفته شد، به دقايق بالاترى نيز پى ببرند.

1- در آيه 37 سوره بقره در مقام بيان هبوط آدم عليه السلام، و بلحاظ كلى، در مقام بيان هبوط انسان از عالم بالا به عالم دنيا كه بر اثر خطيئه و ازلال شيطان پيش آمد، چنين مى‏فرمايد: «فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم»يعنى «پس به هنگام هبوط و در اثناى آن، آدم از پروردگار خويش كلماتى را تلقى و اخذ نمود كه با اخذ آنها خداى متعال بر آدم به رحمت خود بازگشت نمود، كه او بازگشت كننده به رحمت و صاحب رحمت خاصه نسبت به بندگان خود است».

اين آيه بعد از امر به هبوط از جنت است كه در آيه قبل عنوان گرديده است. و طبعاً معنى آيه همان خواهد بود كه ذكر نموديم. يعنى بعد از تعلق مشيت حق بر هبوط، و بعد از امر بر آن كه مساوى است با شروع شدن هبوط، در همان هنگام هبوط و در اثناى آن، حضرت آدم كلماتى را كه كلمات وجوديه بخصوصى است از خداى متعال اخذ نمود كه زمينه را در وجود آدم براى عطف نظر از مقام ربوبيت آماده كرد و مقام ربوبى نظرى بر آدم كرد و اين نظر وى را مجذوب نمود و در نتيجه پى به خطيئه خود برده و روى به پروردگار خويش آورده و با تضرع كامل توبه كرد. خداى متعال دوباره بر او رحمت آورد و نظر كرد و بازگشتى ديگر بر او نمود و توبه او را پذيرفت، وليكن ديگر هبوط حتمى گشته بود و ادامه اين بازگشت تا جايى كه نيل به جوار پروردگار تحقق