مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
يابد، در دنيا و در فرصت حيات در دنيا بايد باشد.بنابراين، اگر نبود آن نظر خاص و آن بازگشت با رحمت بسوى آدم يا انسان به هنگام هبوط، هم آدم و هم هر انسانى الى الابد از پيشگاه او دور مىشد و بسوى حرمان و خسران و هلاكت ابدى مىرفت و توبه و بازگشتى از آدم يا انسان نبود، كما اينكه، اگر نبود قبول توبه، باز جز حرمان و هلاكت در انتظار آدم يا انسان نبود و نيز راهى براى ادامه بازگشت در حيات دنيا در اختيار قرار نمىگرفت. (دقت شود).با اين توضيح به اين حقيقت هم پى مىبريم كه اسم «تواب» آنچنان كه بعضيها فكر مىكنند، فقط بمعنى قبول كننده توبه نيست ،بلكه، معنى وسيعتر از آن دارد و آن اينكه، خداى متعال بازگشت كننده با رحمت و عنايت بسوى عبد است، هم قبل از اينكه عبد توبه كند، و هم بعد از توبه عبد، آن هم بصورت بازگشت بعد از بازگشت، چه در بازگشت قبل از توبه عبد، و چه در بازگشت بعد از توبه او. بازگشت اول، بازگشت بارحمت و جذب است، و بازگشت دوم، بازگشت با رحمت و مغفرت و قبول. در بعضى آيات به بازگشت اول اشاره شده و اسم «تواب» در اين معنى بكار رفته است، مانند همين آيهاى كه ذكر نموديم، و در بعضى آيات به بازگشت دوم كه بازگشت با مغفرت و قبول است، اشاره رفته و اسم «تواب» نيز به همين معنى آمده است.از باب مثال: در آيه 161 سوره بقره در خصوص آنانى كه آيات و احكام الهى را كتمان مىكنند و حقايق را اظهار نمىدارند و از اين طريق خود را مشمول طرد و غضب حق قرار مىدهند و سپس نادم گشته و توبه مىكنند، چنين مىفرمايد: «الا الذين تابوا و أصلحوا و بينوا فاولئك اتوب عليهم و انا التواب الرحيم» يعنى «...مگر آنان كه توبه كنند و به اصلاح و جبران كارهاى بد خويش بپردازند وبه مردم آنچه راكه كتمان نمودهاند، بيان كنند،. پس به آنان با رحمت و مغفرت خويش بازگشت نموده و توبه آنان را مىپذيرم، كه من بازگشت كننده با عنايت خود بسوى بندگان و صاحب رحمت به آنان هستم». در اين آيه بطورى كه ملاحظه مىكنيم، به بازگشت دوم اشاره شده است و اسم «تواب» نيز به همين معنى آمده است.2- در آيه 118 سوره توبه مىفرمايد: «و على الثلاثة الذين خلفوا حتى اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم أنفسهم و ظنوا أن لا ملجا من الله الا اليه ثم تاب عليهم ليتوبوا ان الله هو التواب الرحيم».اين آيه در خصوص سه نفر از مسلمانان نازل شد كه از شركت در جهاد در غزوه تبوك بلحاظ سستى خويش امتناع و تخلف نمودند و بعد از اينكه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان به مدينه برگشتند، به محضر آنحضرت رسيده و اعتذار كردند و ليكن حضرتش با آنان سخن نگفت ومسلمانان هم به تبعيت از آن حضرت با آنها سخن نگفته و آنها را ترك نمودند و حتى بچهها نيز از آنها دورى كردند و زنهاى آنها هم با آنها سرد گرفتند و آنچنان تنها ماندند كه شهر مدينه بر آنان تنگ شد و سر به بيابان و كوهها نهادند و همه زمين و زمان بر آنها تنك گرديد و بالاخره دانستند كه نقطه اميدى جز خداى متعال ندارند. اينجا بود كه پروردگار به رحمت خود بازگشتى به آنها نمود ونظرى بر آنان كرد كه بر اثر آن، روى به خدا آورده و توبه نمودند و به تضرع پرداختند. و خداى متعال بازگشتى ديگر بر آنها نموده و توبه آنها را قبول كرد و آنان را مشمول مغفرت و رحمت قرار داد.و حال، بعد از اين توضيح به ترجمه آيه مىپردازيم. مىفرمايد: «و خدا به رحمت خويش بازگشت نمود بر آن سه نفر كه از شركت در جهاد تخلف ورزيدند، تا جايى كه زمين با همه وسعتى كه دارد بر آنها تنگ شد و خود از دست خود نيز دلتنگ گشتند و دانستند كه از غضب خدا جز به رحمت او پناهى نيست. سپس پروردگار به رحمت بازگشتى ديگر بر آنها نمود تا آنها توبه كنند و روى به خدا آورند. خداى متعال است كه با رحمت و عنايتش بازگشت كننده بر بندگان مىباشد و صاحب رحمت است».از آيه شريفه با توجه بر ارتباط آيه به آيه قبل از آن، و با توجه بر اشارات و مضمون دقيق آن، نه تنها اين حقيقت بر مىآيد كه قبل از بازگشت عبد، بازگشتى از جانب پروردگار بر عبد هست، بلكه، اين نيز استفاده مىشود كه همين بازگشت بارحمت از جانب او، بصورت مكرر و بازگشت بعد از بازگشت است، تا عبد بسوى او مجذوب گردد و روى با او آورده و توبه كند. دقت بيشتر را به عهده اهل آن مىگذاريم.