چه بايد كرد، و با كه توان گفت كه، امثال ما جهال، با اين نمازها كه مىخوانيم، اگر به مرحلهاى از معرفت برسيم، بايد براى همين نمازها كه با اين كيفيت به جا مىآوريم استغفار كنيم؟!.
براساس امر سوم از امور و وظايف اين مرتبه از مراقبه كه «مسارعت» مىباشد، از هر فرصتى براى نيل به مقصد استفاده مىكنى، و ساعات و لحظههاى را مغتنم مىشمارى، و از اتلاف وقت و تضييع آن، از بطالتها، از ملالتها، و از كسالتها اجتماب مىورزى، كه اين يك وظيفه براى سالك صادق، و طالب هوشيار است، زيرا كه راه بسيار طولانى، سفر بسيار مهم، مراحل و منازل آن بسيار زياد، مشكلات آن بسيار پيچيده، و از طرفى فرصت بسيار محدود است، بنحوى كه براى عاقلان به هيچ وجه اجازه بطالت وكسالت، و تضييع فرصت نمىدهد، و مسارعت را ضرورى مىگرداند - سارعوا الى مغفرة من ربكم -. [1]
(حافظ)
اين حقيقت قرآنى براى تو كاملا ملموس و مشهود گشته است كه فرصت حيات دنيوى را براى آن به انسان دادهاند كه راه بازگشت در پيش گيرد، و با استفاده از همه لحظات آن خود را از ورطهاى كه در آن افتاده است نجات دهد، و به موطن اصلى خود باز گردد.
و در پرتو همين حقيقت، اين رمز را نيز فهميدهاى كه چرا اشارتهاى قرآنى و
[1]. سوره آل عمران، آيه 133.