توبههاى بسيارى هست. برداشت جزئيات از اين بيان كلى به عهده ارباب ذوق و عرفان و صاحبان بصيرت است.
خواجه عبدالله انصارى در كتاب منازل السائرين در باب توبه، بعد از بيان معنى توبه و شرايط آن، و بعد از توضيح حقايق توبه و تشريح سراير و لطايف سراير آن، در خصوص مراتب توبه مىگويد: «فتوبة العامه لاستكثار الطاعة، فانه يدعوا الى ثلثة أشياء الى جحود نعمة الستر و الامهال، و روية الحق على الله، و الاستغناء الذى هو عين الجبروت و التوثب على الله».
يعنى «پس، توبه عامه بازگشت از مخالفت و معصيت است به منظور زياد كردن طاعت و تكميل آن. و اين مسئله بنده را بسوى سه چيز دعوت مىكند. اول اينكه، بنده در ارتكاب معصيت به نعمت ستر گناه و مهلت الهى كه در زندگى دنيوى از جانب پروردگار هست، تكيه نكند و اتكاء به ستر و امهال الهى را كنار بگذارد (زيرا كه ستر و امهال از جانب خدا در دنيا به حساب جهاتى است كه در نظر گرفته شده است و نبايد از عاقب امر و از آن سو در غفلت بود؛ و نيز، نبايد از اسرار ستر الهى و از دقايق امهال ربوبى چشم پوشيد). دوم اينكه، بنده اين پندار را كه وى بر خدا حقى دارد، از خود دور نموده و آنرا كنار بگذارد. سوم اينكه، بنده بىنياز دانستن خود را كه عين جبروت و طغيان، و به جنگ برخاستن با خداست، كنار بگذارد».
سپس مىگويد: «توبة الاوساط من استقلال المعصية، و هو عين الجرأة و المبارزة، و محض التزين بالحمية، والا ستر سال للقطعية» يعنى «و توبه ميانهها، توبه از كم شمردن گناه و كوچك ديدن آن است. و كوچك پنداشتن و كم شمردن گناه، عين جرأت و عين مبارزه با حضرت حق، و محض خود آرايى با حميت جاهلانه، وقرار دادن خود در مهلكه بريدن از حق است».
و بعد مىگويد: «و توبة الخاصة من تضييع الوقت، فانه يدعوا الى درك النقيصة، و يطفئ نور المراقبة، ويكدرعين الصحبة»يعنى «و توبه خاصه، توبه از تضييع وقت است. و تضييع وقت بسوى پستى نقيصه مىكشد، و نور مراقبه را خاموش مىگرداند، وچشمه مصاحبت با حق را مكدر مىسازد».
در آخر مىگويد: «ولا يتم مقام التوبة الا بالانتهاء الى التوبة ممادون الحق، ثم رؤية علة تلك التوبة، ثم التوبة من رؤية تلك العلة» يعنى «ومقام توبه به كمال خود نرسد، مگر اينكه به توبه از آنچه غير حق است منتهى گردد و سپس توجه به توبه بلحاظ منافات داشتن آن با عشق و فناء نيز نقصان شناخته شود، سپس از اين توجه هم توبه گردد، تا فنا فى الحق حاصل، و بقاء بالحق تحقق يابد».
در توضيح اين قسمت از بيان واجه به اين نكته بايد توجه داشته باشيم كه در مقام نيل به توحيد،و در مقام نيل به فناء فى الله بايد از هر چه غير اوست پاك بود، و از هر چه غير اوست توبه نمود، حتى از توجه به همين توبه هم بايد توبه كردو توجه به آن نداشت. در بيان ديگر، وقتى توبه از همه اغيار حاصل شد، مادام كه توجه به توبه هست، فنا فى الحق تحقق نمىيابد.
(حافظ)
در اين مقام كه مقام توحيد و مقام طهارت از شرك است، توجه به هر آنچه غير اوست گناه محسوب مىگردد، اگر چه اين توجه، توجه به توبه خويش از اغيار باشد.
با برخوردارى از شراب طهور در اين مقام، همه باطل از ميان برخاسته و سالك از لوث شرك بكلى پاك مىگردد و جز او را نمىبيند و به چيزى توجه ندارد، اگر چه حديث توبه باشد.
(حافظ)