مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان

فرانتس روزنتال؛ مترجم: منصور میراحمدی

نسخه متنی -صفحه : 188/ 10
نمايش فراداده

فعاليت مؤثر از طريق وسايل فرهنگى سازمان يافته و نيز رضايت كامل از نتايج چنين فعاليتى تعريف كرد.

بنا بر اين مفهوم آزادى را تنها با توجه به انسان هايى كه از انگيزه ها ابزارها و ارزش هاى فرهنگى بهره مند و با آن ها سازمان يافته اند يعنى ارزش هايى كه فى نفسه(1) بر وجود قانون يك سيستم اقتصادى و سازمان سياسى و به طور خلاصه يك سيستم فرهنگى اشاره مى كند مى توان تعريف كرد.)(7) هم چنين: (به طور استعاره اى آزادى در ذات خودش پذيرش زنجيرهايى است كه در خودِ شما است و زنجيرهايى كه شما در آن آسوده ايد و پذيرش لجامى است كه شما آن را به سوى هدفى كه انتخاب كرده ايد و به آن ارزش داده ايد و تحميلى نيست مى كشاند)(8). طبعاً اين نظريه (تريش كه) به جامعه اى مى انجامد كه هستى اش به مفهوم فقدان آزادى براى افراد است.

مفهوم بعدى آزادى به معناى انقياد و تسليم شدن افراد به يك قانون و شريعت الهى است. اين نظريه مورد علاقه مستقيم ما است چرا كه آشكارا در شرايط رايج و شايع در اسلام قابل اعمال مى باشد. در حقيقت اين كار صورت عمل به خود گرفته است. بر طبق گفته ل.گاردِت(1): (على رغم تمامى تفاوت ها عقايد اسلامى و مسيحى درباره آزادى در يك چيز مشترك هستند: آن ها به يك ميزان با تقاضاى بى قيد و شرط آزادى كاذب و صرفاً صورى مخالف هستند … يك مسيحى همانند يك مسلمان احساس آزادى ندارد مگر آن كه با خود و نظمى برتر هم آهنگ باشد)(9). نويسنده ديگرى كه در همين مجلّد قلم زده است در موافقت با گاردت مى گويد: در اسلام (آزادى با انقياد گره خورده است) و از خود مى پرسد: (آيا اين تناقض عجيب (آزادى از طريق تسليم و انقياد) در واقع پارادوكس آزادى را از ديدگاه اسلام همانند هر سنّت معنوى ديگر توصيف نمى كند؟)(10) به طور خلاصه بايد يادآورى كرد كه اين نظريه در باره آزادى كه عبارت است از انقياد و وابستگى به خدا نظريه اى جديد نيست. چنين مفهومى قطعاً وبه نحو اجتناب نا پذيرى در هر سنت توحيدى پديد مى آيد(11) به همين جهت خاخام بابلى آخا بر يعقوب كسى كه در حدود سال 300 ميلادى مى زيست اظهار مى دارد كه الواح قانون ما فوق قدرت ملت ها و زبان هاى خارجى بودند زيرا واژه (كنده شده)(1) در عهد عتيق (16 ـ 320) بايد به عنوان (آزادى) (hگ ‍t) فهميده شود(12). در نتيجه