مفخر شرق
غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی
نسخه متنی -صفحه : 238/ 120
نمايش فراداده
حضرت صديقه كبرى
اسوه كامله و سرمشق زنان اسلام
مريم از يك نسبت عيسى عزيز
نور چشم رحمةللعالمين
آنكه جان در پيكر گيتى دميد
بانوى آن تاجدار هل اتى
پادشاه و كلبه ايوان او
مادر آن مركز پركار عشق
آن يكى شمع شبستان حرم
تا نشيند آتش پيكار و كين
و آن دگر مولاى ابرار جهان
در نواى زندگى سوز از حسين
سيرت فرزندها از امهات
مزرع تسليم را حاصل بتول
بهر محتاجى، دلش آنگونه سوخت
نورى و هم آتشى، فرمانبرش
آن ادب پرورده صبر و رضا
گريههاى او ز بالين بىنياز
اشك او برچيد جبريل از زمين
رشته آئين حق زنجير پاست
ورنه گرد تربتش گرديدمى
سجدهها بر خاك او پاشيدمى
از سه نسبت حضرت زهرا عزيز
آن امام اولين و آخرين
روزگار تازه آئين آفريد
مرتضى مشكل گشا شير خدا
يك حسام و يك زره سامان او
مادر آن كاروان سالار عشق
حافظ جمعيت خيرالامم
پشت پا زد بر سر تاج و نگين
قوت بازوى احرار جهان
اهل حق حريتآموز از حسين
جوهر صدق و صفا از امهات
مادران را اسوه كامل بتول
با يهودى چادر خود را فروخت
گم رضايش در رضاى شوهرش
آسيا گردان و لب قرآن سرا
گوهر افشاندى به دامان نماز
همچو شبنم ريخت بر عرش برين
پاس فرمان جناب مصطفى است
سجدهها بر خاك او پاشيدمى
سجدهها بر خاك او پاشيدمى