مفخر شرق

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

نسخه متنی -صفحه : 238/ 141
نمايش فراداده

در كنفرانسهاى متشكل از تمام احزاب و در كنفرانسهاى اختصاصى كوششهايى شد تا يك نوع قانون براى شبه قاره تنظيم شود ولى به نتيجه‏اى نرسيد. در چنين محيطى بود كه اقبال به رياست جلسه مسلم ليگ منعقده در شهر اللَّه‏آباد، در سال 1930 ميلادى، دعوت شد.

اقبال ضمن خطابه‏اى كه به عنوان رئيس جلسه ايراد كرد گفت:

در اين صورت، مسئله كموناليزم، يعنى وجود فرقه‏هاى مختلف و متعدد، براى تشكيل يك هيئت كلى هماهنگ در كشورى مانند هندوستان امرى مسلم و غيرقابل احتراز است.

واحدهايى كه در داخل هندوستان وجود دارند برخلاف كشورهاى اروپايى واحدهاى ارضى و منطقه‏اى نيستند. هندوستان قاره‏اى است كه دسته‏هاى متعددى از نژادهاى مختلف و مذاهب متنوع در آن زندگى مى‏كنند. رفتار و كردار و اخلاق جمعيتها تحت تأثير نوعى احساس واحد مشترك نژادى قرار نگرفته است.

حتى هندوها نيز يكدست و جمعيتى موزون و هماهنگ و متحدالشكل نيستند.

بنابراين تقاضاى مسلمين براى ايجاد يك هند اسلامى در داخل اين كشور امرى مشروع و مجاز است.

قطعنامه كنفراسِ كليه احزاب مسلمان كه در دهلى صادر شده است، به عقيده من ناشى از يك ايده‏آل موزون و مربوط كلى است و به جاى اينكه شخصيتهاى جامعه اسلامى ضميمه دستگاه كلى شوند، با تشكيل دادن سازمان مجزا و جداگانه‏اى فرصت خواهند داشت كه استعدادهاى نهفته خويش را به منصه ظهور برسانند، و من ترديد ندارم كه اين مجمع با ابرام تمام، تقاضاهاى مسلمين را به صورت وسيعترى تجسم مى‏دهد؛ به اين معنى كه پنجاب و ايالت شمال‏غربى و سند و بلوچستان به صورت يك دولت درآيند.

حكومت مستقل و خودمختار، داخل امپراتورى انگلستان يا خارج از آن و به هرحال تشكيل يك دولت اسلامى در شمال غربى هندوستان به نظر من آخرين وضعى خواهد بود كه بايد براى مسلمين فراهم شود.

اين پيشنهاد تقديم كميته نهرو شد ولى آن كميته اين پيشنهاد را مردود دانست و اعلام كرد كه اگر به اين پيشنهاد ترتيب اثر داده شود، به منزله آن است كه به يك دولت از دست رفته رأى داده شده باشد.

تا جايى كه اين مطلب مربوط به وضع منطقه باشد اين نظر صحيح است زيرا از نظر جمعيت، چنين دولتى كه منظور نظر است، طبق اين پيشنهاد به مراتب از پاره‏اى از ايالات فعلى هندوستان كوچكتر خواهد بود.

اين فكر نبايد هندوها يا انگليسى‏ها را بترساند. هندوستان بزرگترين كشور اسلامى جهان است.

بقاى اسلام در اين كشور به عنوان يك قدرت فرهنگى، تا حد زيادى منوط به اين است كه در يك سرزمين معين و مشخصى متمركز باشد.