مفخر شرق نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
همين تمركز حياتىترين قسمت مسلمين هند، كه با وجود رفتار نامطلوب انگليسىها
ركن مهم تأسيسات پليس و ارتش را تشكيل مىدهد، به دولت انگليس در اين كشور امكان فرمانروايى داده
است و بالاخره مسئله هندوستان و آسيا را حل خواهد كرد.اين مركزيت، حس مسئوليتشان را تشديد خواهد كرد
و احساسات وطندوستىشان را عميق و ريشهدار خواهد كرد. بدين ترتيب پس از آنكه مسلمين فرصت و مجال
كافى براى رشد و تكامل به دست آورند، مسلمانان شمال غربى هند در برابر هر نوع حمله و هجوم خارجى، چه
فكرى و مسلكى و چه حمله و تعرض نظامى بهترين مدافعان هند خواهند بود.هندوها نيز نبايد از ايجاد يك دولت مستقل اسلامى وحشت داشته باشند و نبايد تصور كنند كه تشكيل
چنين دولتى به منظور ترويج يك نوع حكومت مذهبى است. من قبلاً معنى مذهب را تاجايى كه با اسلام مطابقت
دارد، براى شما توضيح دادهام. حقيقت امر اين است كه اسلام غير از كليساست.دولت اسلامى عبارت از يك
ارگانيزم قراردادى است و اين معنى را اسلام سالها قبل از روسو اعلام كرده است و به صورت ايدهآل
اخلاقى درآورده است، با اين توضيح كه اسلام بشر را مخلوق خاكى نمىانگارد كه محدود به اين قسمت از
زمين يا به آن قسمت باشد؛ بلكه انسان را به اصطلاح مكانيزم اجتماعى يا موجودى معنوى و روحانى
مىداند و معتقد است كه انسان در اين مكانيزم به عنوان يك عامل جاندار و زنده داراى حقوق و تكاليفى
است.منشور دولت اسلامى را مىتوان از روى آنچه روزنامه تايمزاف انديا چندى قبل ضمن سرمقالهاى در
موضوع ‹‹ كميته تحقيقات بانكدارى ›› نوشته است، قضاوت كرد. روزنامه مزبور چنين نگاشته است:در هند قديم، دولت قوانين و مقرراتى را راجع به نرخ بهره وضع كرده بود، ولى در دوران حكومت
مسلمانان، با اينكه اسلام به صراحت بهره و به تعبير ديگر ربا را تحريم كرده است، مع ذالك حكومت
اسلامى هند در نرخهاى بهره مداخله ننموده و آن را منع نكرد.بنابراين من تشكيل يك دولت مستقل و پايدار اسلامى را هم به نفع هندوستان مىدانم و هم به نفع
اسلام.براى هندوستان تأسيس چنين دولتى، عبارت است از تأمين آرامش و صلح كه ناشى از توازن قدرت داخلى
است و براى اسلام ايجاد فرصت و مجالى است كه خودش را از رنگ امپرياليزم عربى، كه به زور به آن داده
شدهاست نجات دهد و در اين ضمن بتواند قوانين و روش تعليم و تربيت و فرهنگش را مجهز كند، و در نتيجه
اين معانى را با روح اصلى اسلام و با روح عصر جديد به نحو شايستهترى ارتباط دهد. كمتر كسى در آن روز فكر مىكرد كه پيشبينى اقبالى منتهى به ايجاد دولت مستقل پاكستان شود. در
جلسه كنفرانس اسلامى سال 1932 ميلادى كه به رياست اقبال تشكيل شد، اقبال با كمال حزم و احتياط براى
مسلمين شبهقاره برنامهاى طرح كرد كه اگر بخواهند زندگى شرافتمندانهاى مقرون به آزادى داشته
باشند، بايد آن را اجرا كنند، وى گفت: هرچند آن پديدهها، فقط علايم اخطارى است از آمدن طوفانى
كه احتمالاً سراسر هند و ديگر نقاط آسيا را فرا گيرد. اين طوفان نتيجه اجتنابناپذير يك مدنيت سياسى
كلى است كه انسان را يك شىء مىداند كه بايد استثمار شود و براى انسان شخصيتى قائل نيست كه تحت
تاًثير قواى خالص فرهنگى بتواند رشد كند و بزرگ شود.ملل آسيا موظفاند عليه اين اقتصاد سود
طلبانهاى كه اروپا آن را بر ملل شرق تحميل كرده است قيام كنند.‹‹ آسيا نمىتواند سرمايهدارى جديد غرب را با ‹‹ اندى ويدوآليزم ›› يا آزادى عمل فردى بىبند
و بارش درك كند. اين كيشى كه شما نماينده آن هستيد، براى فرد ارزش قائل است و او را موظف مىداند كه
آنچه دارد در راه خدا و بشر انفاق كند.امكانات آن هنوز با پايان نرسيده است. اين كيش هنوز توانايى آن
را دارد كه جهان تازهاى ايجاد كند تا در آن، مقام و حيثيت اجتماعى بشر به وسيله طبقه يا رنگ و نژاد
يا مقدار اجرت و مزدى كه مىتواند به دست آورد مشخص نشود، بلكه شاخص تعيين حيثيت و مقام بشر، نوع
سلوك و زندگى وى باشد و در چنين محيطى فقير بتواند بر غنى ماليات تحميل كند و درچنين محيطى جامعه
بشرى براساس تساوى شكمها، تأسيس نشود بلكه بر پايه تساوى نفوس و ارواح تشكيل شود و در چنين جامعهاى
يك فرد بىاصل و نسب بتواند با دختر پادشاه ازدواج كند و در چنين محيطى مالكيت شخصى به عنوان وديعه و
امانت شناخته شود و سرمايه نتواند به قدرى متراكم شود كه بر مولدان حقيقى ثروت حكومت كند.اين
ايدهآليزم عالى و بلند پايه از آن كيش شماست، گو اينكه اين ايده آلِ شريف و رفيع نيازمند آن است كه
از اوهام قرون وسطايى فقها و قضات آزاد شود.