مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همين تمركز حياتى‏ترين قسمت مسلمين هند، كه با وجود رفتار نامطلوب انگليسى‏ها
ركن مهم تأسيسات پليس و ارتش را تشكيل مى‏دهد، به دولت انگليس در اين كشور امكان فرمانروايى داده
است و بالاخره مسئله هندوستان و آسيا را حل خواهد كرد.

اين مركزيت، حس مسئوليتشان را تشديد خواهد كرد
و احساسات وطندوستى‏شان را عميق و ريشه‏دار خواهد كرد. بدين ترتيب پس از آنكه مسلمين فرصت و مجال
كافى براى رشد و تكامل به دست آورند، مسلمانان شمال غربى هند در برابر هر نوع حمله و هجوم خارجى، چه
فكرى و مسلكى و چه حمله و تعرض نظامى بهترين مدافعان هند خواهند بود.

هندوها نيز نبايد از ايجاد يك دولت مستقل اسلامى وحشت داشته باشند و نبايد تصور كنند كه تشكيل
چنين دولتى به منظور ترويج يك نوع حكومت مذهبى است. من قبلاً معنى مذهب را تاجايى كه با اسلام مطابقت
دارد، براى شما توضيح داده‏ام. حقيقت امر اين است كه اسلام غير از كليساست.

دولت اسلامى عبارت از يك
ارگانيزم قراردادى است و اين معنى را اسلام سالها قبل از روسو اعلام كرده است و به صورت ايده‏آل
اخلاقى درآورده است، با اين توضيح كه اسلام بشر را مخلوق خاكى نمى‏انگارد كه محدود به اين قسمت از
زمين يا به آن قسمت باشد؛ بلكه انسان را به اصطلاح مكانيزم اجتماعى يا موجودى معنوى و روحانى
مى‏داند و معتقد است كه انسان در اين مكانيزم به عنوان يك عامل جاندار و زنده داراى حقوق و تكاليفى
است.

منشور دولت اسلامى را مى‏توان از روى آنچه روزنامه تايمزاف انديا چندى قبل ضمن سرمقاله‏اى در
موضوع ‹‹ كميته تحقيقات بانكدارى ›› نوشته است، قضاوت كرد. روزنامه مزبور چنين نگاشته است:

در هند قديم، دولت قوانين و مقرراتى را راجع به نرخ بهره وضع كرده بود، ولى در دوران حكومت
مسلمانان، با اينكه اسلام به صراحت بهره و به تعبير ديگر ربا را تحريم كرده است، مع ذالك حكومت
اسلامى هند در نرخهاى بهره مداخله ننموده و آن را منع نكرد.

بنابراين من تشكيل يك دولت مستقل و پايدار اسلامى را هم به نفع هندوستان مى‏دانم و هم به نفع
اسلام.

براى هندوستان تأسيس چنين دولتى، عبارت است از تأمين آرامش و صلح كه ناشى از توازن قدرت داخلى
است و براى اسلام ايجاد فرصت و مجالى است كه خودش را از رنگ امپرياليزم عربى، كه به زور به آن داده
شده‏است نجات دهد و در اين ضمن بتواند قوانين و روش تعليم و تربيت و فرهنگش را مجهز كند، و در نتيجه
اين معانى را با روح اصلى اسلام و با روح عصر جديد به نحو شايسته‏ترى ارتباط دهد.

كمتر كسى در آن روز فكر مى‏كرد كه پيش‏بينى اقبالى منتهى به ايجاد دولت مستقل پاكستان شود. در
جلسه كنفرانس اسلامى سال 1932 ميلادى كه به رياست اقبال تشكيل شد، اقبال با كمال حزم و احتياط براى
مسلمين شبه‏قاره برنامه‏اى طرح كرد كه اگر بخواهند زندگى شرافتمندانه‏اى مقرون به آزادى داشته
باشند، بايد آن را اجرا كنند، وى گفت:

هرچند آن پديده‏ها، فقط علايم اخطارى است از آمدن طوفانى
كه احتمالاً سراسر هند و ديگر نقاط آسيا را فرا گيرد. اين طوفان نتيجه اجتناب‏ناپذير يك مدنيت سياسى
كلى است كه انسان را يك شى‏ء مى‏داند كه بايد استثمار شود و براى انسان شخصيتى قائل نيست كه تحت
تاًثير قواى خالص فرهنگى بتواند رشد كند و بزرگ شود.

ملل آسيا موظف‏اند عليه اين اقتصاد سود
طلبانه‏اى كه اروپا آن را بر ملل شرق تحميل كرده است قيام كنند.

‹‹ آسيا نمى‏تواند سرمايه‏دارى جديد غرب را با ‹‹ اندى ويدوآليزم ›› يا آزادى عمل فردى بى‏بند
و بارش درك كند. اين كيشى كه شما نماينده آن هستيد، براى فرد ارزش قائل است و او را موظف مى‏داند كه
آنچه دارد در راه خدا و بشر انفاق كند.

امكانات آن هنوز با پايان نرسيده است. اين كيش هنوز توانايى آن
را دارد كه جهان تازه‏اى ايجاد كند تا در آن، مقام و حيثيت اجتماعى بشر به وسيله طبقه يا رنگ و نژاد
يا مقدار اجرت و مزدى كه مى‏تواند به دست آورد مشخص نشود، بلكه شاخص تعيين حيثيت و مقام بشر، نوع
سلوك و زندگى وى باشد و در چنين محيطى فقير بتواند بر غنى ماليات تحميل كند و درچنين محيطى جامعه
بشرى براساس تساوى شكمها، تأسيس نشود بلكه بر پايه تساوى نفوس و ارواح تشكيل شود و در چنين جامعه‏اى
يك فرد بى‏اصل و نسب بتواند با دختر پادشاه ازدواج كند و در چنين محيطى مالكيت شخصى به عنوان وديعه و
امانت شناخته شود و سرمايه نتواند به قدرى متراكم شود كه بر مولدان حقيقى ثروت حكومت كند.

اين
ايده‏آليزم عالى و بلند پايه از آن كيش شماست، گو اينكه اين ايده آلِ شريف و رفيع نيازمند آن است كه
از اوهام قرون وسطايى فقها و قضات آزاد شود.

/ 238