عصر اقبال يا عصر علمى جديد - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در جاى ديگر ضمن وصفِ حالى از خود مى‏گويد:




  • قلزم ياران چو شبنم بى خروش
    انتظار صبح خيزان ميكشم
    اى خوشا زرتشتيان آتشم



  • شبنم من مثل طوفان در خروش
    اى خوشا زرتشتيان آتشم
    اى خوشا زرتشتيان آتشم



و باز به همين مناسبت مى‏گويد:




  • عمرها در كعبه و بتخانه مى‏نالد حيات
    تا ز بزم عشق يك داناى راز آيد برون



  • تا ز بزم عشق يك داناى راز آيد برون
    تا ز بزم عشق يك داناى راز آيد برون



و در آخرين روز حياتش اين بيت را سرود كه:




  • سرآمد روزگار اين فقيرى
    دگر داناى راز آيد كه نايد



  • دگر داناى راز آيد كه نايد
    دگر داناى راز آيد كه نايد



و جان به جان آفرين تسليم كرد، رحمةاللَّه عليه.

چه بسا كسانى باشند كه بگويند، هرچه اظهار اين نظر صحيح است كه هيچ فيلسوف غير مسلمانى فكر فلسفى
خود را بر اساس مفهوم حقيقت به نحوى كه عامل نبوّت كامل آن را نشر داده است پايه‏گذارى نكرده است ولى
فلاسفه مسلمانى كه قبل از اقبال آمده و رفته‏اند مكلف بوده‏اند كه فلسفه خود را براساس مفهوم
اسلامى خدا پايه‏گذارى كنند.

اگر چنين باشد پس امتياز اقبال بر فلاسفه اسلام چيست؟

در اين باره شايد
ذكر اسامى شخصيتهاى منورى از قبيل شاه ولى‏اللَّه دهلوى و محى‏الدين عربى ضرورت داشته باشد.


 

عصر اقبال يا عصر علمى جديد


 براى روشن شدن مطلب بايد گفت كه امتياز اقبال بر ساير فلاسفه مسلمان مربوط به اين امر است كه اقبال
بر اثر به كار بردن اصطلاح فلسفى خودى در ارائه دادن مفهوم اسلامى خدا موفّق شده است كه نه فقط به
عنوان عقيده و طرح فكرى خاص، بلكه به عنوان يك حقيقت علمى و عقلى كه در اين عصر و زمان در برابر ساير
مفاهيم علمى و عقلى معروف و مقبول است و به صورت معقول و مستدلى فلسفه‏اش را عرضه داشته است.

نتيجه چنين عملى اين است كه اقبال در تلفيق و ارتباط بين حلقه‏هاى علمى و عقلى مفهوم اسلامى خدا با
كليه واقعيتها يا نمودهاى علمى عصر حاضر و همچنين در توضيح و تشريح كليه جنبه‏هاى حيات عملى فردو
اجتماع، توفيق حاصل كرده است.

همچنين اقبال به موجب همين سابقه موفّق شد استعداد نهفته در اين مفهوم را استخراج و ثابت كند كه
تنها به وسيله سازمان دادن دقيق و تفسير صحيح كليه واقعيتها يا نمودهاى جهان يعنى همه آن نمودهايى
كه در حال حاضر در رديف معلومات بشرى است يا در آينده در اين رديف قرار گيرد، در اين فكر و فلسفه
موجود است.

بنابراين همين عمل است كه اندازه و ميزان سهم آكادميك يا علمى اقبال را مشخص مى‏كند. در حقيقت اين
جلوه جالب نبوغ اقبال محصول احتياج زمان و همچنين اقتضاى محيط علمى عصر حاضر بود كه بدين صورت
درآمد، و اين محيط و مقتضيات عقلى عصر اقبال بود كه به او چنين نيرويى داد تا بتواند نقش خود را در
اين دوره ايفا كند و عصر علمى جديدى را بسازد!

در اين عصر كه آن را عصر اقبال مى‏ناميم، نتيجه تحقيق و تجسس محققان غربى درباره كميت معارف علمى
در سه رشته علم(93) به طورى افزايش يافته كه در اعصار گذشته بى‏سابقه بوده‏است.

ثانياً به واسطه
حيثيت متد خاص تحقيق علمى جديد، متد و روش تعقل و استدلال جديدى نيز در فلسفه به وجود آمده است كه از
هيچ نمود زنده‏اى تغفل نمى‏شود و واقعيتها يا نمودها با كمال قاطعيت مورد آزمايش قرار مى‏گيرند و
فقط آن نتايجى به دست مى‏آيد كه غيرقابل اجتناب باشد. اين متد استدلال در قلمرو فلسفه براى آينده
مقام رفيعى را احراز كرده است.

ثالثاً در اين عصر يك سرى فلسفه‏هايى به وجود آمده است كه هر يك از
آنها كليه نمودهاى معروف و مسلم واقعيتها يا نمودها را با فكر مركزى حقيقت ارتباط مى‏دهد.


93- مقصود از سه رشته علم عصر حاضر، علم روان‏شناسى، فيزيك و زيست‏شناسى است.

/ 238