نظر علامه دكتر محمد اقبال - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استاد ‹‹ على فضل‏اللَّه الحسينى ›› درمقدمه كتاب نفيس ‹‹ فى ظلال الوحى ›› آنجايى كه
مسلمانان را از خطر تفرقه و عداوت برحذر مى‏دارد و از كسانى كه در راه وحدت مسلمانان گامهاى مؤثر
برداشته‏اند، چنين مى‏نويسد:

‹‹ اينك از بزرگان و برگزيدگانى مانند افغانى و عبده و شلتوت كه به
اصلاح دينى پرداخته و هر يك در محل خود و بر حسب توانايى به معالجه مشكلات جهان اسلام توفيق
يافته‏اند، اشاره كرده و مى‏گويم:

هيچ يك از اين بزرگان خود را نيازمند آن ندانسته‏اند كه تحريك
اعصاب كنند يا جنجال راه بيندازند، بلكه بر اثر كوشش و فعّاليّت و سير در طريق اصلاح پيروز شده، در
نتيجه مورد تقدير و احترام همه مسلمانان واقع گرديده‏اند. ››

نظر علامه دكتر محمد اقبال

مرحوم دكتر محمد اقبال متفكر بزرگ جهان اسلام كه در عصر اخير يكى از بزرگترين شخصيتهاى قاره آسيا
شمرده مى شود -خود از پيروان مكتب سيّد بزرگ است- و او را يكى از دو شخصيت بزرگى مى‏داند كه شرق زمين
به وجود آورده است.

توضيح گفتار اينكه مرحوم اقبال طى سفرى روحانى معراج مانندى با ارواح بزرگان شرق و غرب تماس گرفته
و گفت و شنودهايى داشته است.

ضمن همين سفر تحت عنوان ‹‹ فلك عطارد ›› زيارت ارواح جمال‏الدين
افغانى و سعيد حليم پاشا به عالمى مى‏رسد كه صداى اذان از آنجا به گوش مى‏رسد و آن‏گاه از روحى كه
در اين سفر رهبر و رهنماى اوست، مى‏پرسد: اينجا كجاست؟

و به زبان نظم چنين مى‏سرايد:




  • گفت روحى اين مقام اولياست
    اين فضا تا سوز آتش ديده است
    ز ايران اين مقام ارجمند
    خيز تا ما را نماز آيد بدست
    رفتم و ديدم دو مرد اندر قيام
    پير رومى هر زمان اندر حضور
    گفت مشرق زين دو كس بهتر نزاد
    سيّدالسادات مولانا جمال
    ترك سالار آن حليم دردمند
    با چنين مردان دو ركعت طاعت است
    قرأت آن پيرمرد سخت‏كوش
    قرأتى كازوى خليل آيد به وجد
    دل از او در سينه گردد ناصبور
    اضطراب شعله بخشد، دود را
    آشكارا هر غياب از قرأتش
    من ز جا برخاستم بعد از نماز
    دست او بوسيدم از راه نياز



  • آشنا اين خاكدان با خاك ماست
    ناله‏هاى صبحگاهش ديده است
    پاك مردان از مقامات بلند
    يك دو دم سوز و گداز آيد بدست
    مقتدى تاتار و افغانى، امام(32)
    طلعتش برتافت از ذوق و سرور
    ناخن سان عقده‏هاى ما گشاد
    زنده از گفتار او سنگ و سفال
    فكر او مثل مقام او بلند
    آرى آن كارى كه مزدش جنت است
    سوره والنجم و آن دشت خموش
    روح پاك جبرئيل آيد به‏وجد
    شور الا اللَّه خيزد از قبور
    سوز مستى مى‏دهد داود را
    بى حجاب ام الكتاب از قرأتش
    دست او بوسيدم از راه نياز
    دست او بوسيدم از راه نياز




32-  مقصود از تاتار مرحوم سعيد حليم پاشا صدراعظم عثمانى (نظير اميركبيرها) و مقصود از افغانى
مرحوم سيّد جمال‏الدين اسدآبادى است كه به شكل امام جماعت ايستاده است.

/ 238