عمر باز گفت، سفير همه را تصديق كرد و مطالبى از اوضاع شرمآور عرب پيش از اسلام كه ‹‹ يزدگرد ››
نمىدانست بر آنها افزود و سپس گفت:‹‹ وضع ما چنين بود تا خداوند پيغمبرى بزرگ از ما برانگيخت و
كتابى آسمانى در ميان ما نازل فرمود و در سايه اين كتاب و به هدايت آن پيغمبر عرب از ذلت و پراكندگى و
بينوايى و بدبختى به عزّت و وحدت و سرافرازى و سعادت رسيديم ونبايد عرب مسلمان امروز با عرب جاهلى
ديروز اشتباه كرد. ››
آغاز انحراف وانحطاط
از روزى كه انديشههاى اسلامى و حقايق تابناك قرآن با فلسفههاى بيگانه و افكار ديگران درآميختدوران بدبختى مسلمانها آغاز گرديد و هراندازه از قرآن فاصله گرفتند، به همان اندازه از عزت و سعادت
دور شدند. ‹‹ طنطاوى ›› در تفسير كبيرش مكرر اين حقيقت را روشن ساخته است كه انحطاط مسلمين و ترقّى
اروپا از يك نقطه شروع شده و آن اعراض از دين است.ما از دينى كه سعادتبخش بود روى گردانديدم زبون و
خوار شديم و آنها از اوهام وخرافاتى كه به نام دين پذيرفته بودند، دست باز داشتند و جلو رفتند.بايد
اين نكته را بگفته طنطاوى افزود كه صرف اعراض از دين عيسى و به عبارت ديگر روشنتر از قوانين و
دستورات كليسا، باعث ترقّى اروپا نشد، بلكه افكار و انديشههاى آزاديبخش اسلام بود كه اروپا را
تكان داد و اين واقعيتى است كه امروز دانشمندان منصف اروپا به آن اعتراف دارند و كتابهاى فراوان در
اين باره نوشتهاند. مرحوم اقبال پاكستانى مىگويد:‹‹ اگرچه اروپا حقى را كه اسلامى بر تمدن
اروپا دارد، دير شناخت ولى بالاخره مجبور شد به آن اعتراف كند و از شگفتيهاى روزگارى كه اروپا از
اسلام و مسلمين آزادى و روشنفكرى و هنر آموخت و از كليسا فشار و تضييق و ستم و آزار و كشتار و زجر
شكنجه ديد، ولى در نتيجه با كليساى صعاند و ستمگر همدست و همگام شده با راهنمايان و معلمان خود به
دشمنى برخاست و به نابودىشان همت گماشت ››.مرحوم ‹‹ سيّدحسن تقى زاده ›› كه در كتاب ‹‹ مردان خودساخته ›› شخصيت مرحوم سيّد جمالالدين
را تشريح كرده و امتيازات او را ستوده صرفنظر از آن توضيحات در كتاب ‹‹ آزادى و حيثيت انسانى ››
تأليف ‹‹ جمال زاده ›› ضمن تشريح فضيلت آزادمنشى و آزاديخواهى چنين مىنويسد: ‹‹ اين خلقت
آزادگى و مردانگى مجاهدت و مبارزه لازم دارد. تن به صدمات و حبس و بيكارى دادن و گاهى حتى مثل جذامى
بودن كه همه بىصفتان از ملاقات و معاشرت شخص احتراز دارند، مستلزم آن مىگردد. ››پس اگر كسى براى اصلاح اساسى ملت و استقرار آزادى حقيقى مىخواهد كارى بكند، بايد از اينجا شروع
كند و خصلت مردى و مردانگى و آزادگى را بپروراند كه هم منشأ اصلاح اساسى است و هم اصلاح اخلاق
اجتماعى و گرنه، نه صفات شير را خواهد داشت و نه خصال سنگ پاسبان را!اين مختصر را با درود فراوان بر ارواح پاك و با حقيقت مرحوم سيّد جمالالدين واعظ (والد جمال زاده)
و سيّد جمالالدين معروف به افغانى و حاج شيخ هادى نجمآبادى و كمالالملك و سيّد حسن مدرس
قمشهاى و آقا ميرزا طاهر تنكابنى و شيخ محمد خيابانى و ميرزا حسين خان پيرنيا كه تا آنجا كه
مىدانم كم و بيش و فعلى يا انفعالى، داراى صفت مردانگى و سرافرازى بودهاند، ختم مىكنم.براى تكميل مقال با معذرت از اطاله كلام مىگويم: همه مىدانيم كه سرمايه هر جمعيت و هر ملتى عبارت
از شخصيتهاى بزرگ و مغزهاى متفكرى كه وسايل ترقّى و تكامل جمعيت يا ملت خود را فراهم مىسازند و راه
نجات و طريق كسب سعادت را به روى مردم مىگشايند، و بدون ترديد مرحوم سيّد جمالالدين در تاريخ شرق
چنين مقامى را احراز كرده است.بايد از خداى متعال مسئلت كنيم تا روح مرحوم دكتر احمد امين كه به طور
قطع يكى از بزرگترين محققان قرن چهاردهم هجرى شناخته مىشود و آثار ادبى مهمى از خود به يادگار
گذاشته - رحمت و مغفرت بفرستند كه اين مقاله مبسوط را راجع به خصوصيات زندگى سيّد بزرگ در كتاب ‹‹
فيض الخاطر ›› (جلد پنج) نگاشته و چهره اين مرد جليل را با اين دقت تصوير و ترسيم فرموده و نگارنده
خود را مفتخر مىداند كه ترجمه آن را در معرض مطالعه نسل جوان و جديد قرار مىدهد تا از مطالعه آن
برخود ببالند و به پيشوايى او سرافراز باشند و بدانند مكتب قرآن چه شخصيتهايى را تربيت مىكند.