حقيقت ماهيت جهان - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين كوشش براى اين منظور بوده كه انسان درك
كرده است مادامى كه حقيقت جهان را كشف نكرده باشد از شناختن حقيقت خود و از درك ماهيت و كيفيت ارتباط
با جهان بى خبر خواهد ماند.

از اينجاست كه كشف جهان براى خودشناسى اقدامى اساسى است، زيرا انسان خود
جزء مهمى از جهان است، و علاقمند است كه حقيقت آنچه در اطراف و جوانب اوست مورد تحقيق و كنجكاوى قرار
دهد تا اينكه بتواند با تعيين هدف اعلاى حيات براى خود از لحاظ نوعى رفتار اساسى كه او را به بهترين
نتايج حاصله در اين زندگى يا در زندگى عالم بعد وجود دارد هدايت كند و با تسليم و اعتراف به اينكه
چنان حياتى در حقيقت وجود دارد او را رهبرى كند.


حقيقت ماهيت جهان


 انسان مى‏داند كه اگر بتواند جوابهاى رضايت‏بخشى براى پرسشها كه مربوط به جهان مى‏شود پيدا كند،
خواهد توانست جوابهاى مناسبى نيز راجع به مسائل و معضلاتى كه به خودش مربوط مى‏شود تحصيل كند و در
پرتو روشن اين جوابها مى‏تواند راه‏حلهاى صحيحى براى كليه مسائل و مشكلات ارائه دهد تا در نتيجه
حياتش را خوب و درست سپرى كند، و همچنين به همين علت است كه شخص با كمال دقت مى‏كوشد تا در پرتو فكرى
خود زندگى عملى‏اش را با توجه به حقيقت نهايى جهان در قالب صحيحى بريزد و آن را شكل دهد، به تعبير
ديگر مى‏توان گفت كه جستجوى حقيقت جهان به انحراف ذهنى و عقلى است و نه مسئله‏اى نظرى و نه معنايى
است آكادميك و علمى محض، كه مخصوص جمعيت علمى خاصى باشد بلكه مسئله‏اى است كه از لحاظ عمل بسيار مهم
و آنقدر عميق مى‏باشد كه تعيين جزئى‏ترين دقايق زندگى روزانه ما وابسته به آن است!

تصور اينكه فكر كردن درباره معانى يا انديشه‏هاى مربوط به حقيقت جهان اختصاص به فلاسفه و متفكران
دارد اشتباه است، و واقع امر اين است كه در زمانهاى گذشته، هيچ فردى با فكرى صحيح و سالم از هر نظر چه
تحصيلكرده و چه تحصيل نكرده، وجود نداشته است كه درباره حقيقت جهان، خود يا بد، درست يا نادرست،
علمى يا غير علمى، به تفضيل يا به اجمال، به‏طور همه جانبه يا به‏طور ناقص، فكر نكرده باشد، و در
آينده نيز وضع اين چنين خواهد بود.

آنچه فيلسوفان و متفكران را از غير آنان مشخص مى‏كند اين است كه فيلسوفان و متفكران داراى هوش و
فراستى بالنسبه زيادتر و وحدت ذهنى بيشترى هستند و به اقتضاى وضع مزاجى فكرى و شرايط ذهنى براى فكر
كردن درباره حقيقت جهان استعداد و آمادگى بيشترى دارند و بهتر از سايرين مى‏توانند اين معنى را
بفهمند و آن را به يكديگر تفهيم كنند و براى سايرين نيز تشريح كنند.

براى روشن شدن اين مطلب مى‏توان
گفت كه همان‏طور كه يك عده از افراد معين و مشخصى در اجتماع مشغول توليد و تهيه مواد خوراكى
مى‏شوند، و عده ديگرى پارچه تهيه مى‏كنند يا مشغول تهيه ساير نيازهاى مشابه مردم مى‏شوند،
فيلسوفان و متفكران سرگرم رفع نيازمنديهاى معنوى و فكرى بزرگترى براى بشر مى‏باشند، به اين ترتيب
كه مى‏كوشند تا معناى صحيح و درستى از حقيقت جهان را كشف كنند و به ديگران برسانند.

آنان مى‏كوشند
تا به‏طور معين و مشخص، فكر خود و همچنين افكار ديگران را راجع به ماهيت حقيقى جهان، به بهترين وجهى
مورد سنجش قرار دهند و حيات خود و ديگران را به بهترين طرز در بهترين قالب بريزند و آن را شكل دهند،
ولى نياز به فكر راجع به ماهيت حقيقى جهان، آن قدر شدّت و فوريت دارد كه مردم فرصت و مجال آن را
ندارند تا صبر كنند و نتايج جستجو و تحقيق فلاسفه را در آينده معينى به دست آورند.

آنچه عملاً از مردم
خواسته و ساخته است اين است كه يكى از افكار رايج مربوط به حقيقت را كه به نظر آنها بيشتر رضايت‏بخش
مى‏رسد بپذيرند و آن را پايه و اساس رفتار و كردارشان قرار دهند و همان را به نسلهاى بعد انتقال
دهند، و هرگاه بازماندگان و افراد نسل بعد تحت‏تأثير فكر فيلسوفى جديد قرار گيرند، در ظواهر رفتار
و كردار سابق تجدد نظر خواهند كرد و زندگى خود را مطابق فكر جديد در قالب جديدى كه بر آنها عرضه شده
خواهند ريخت. اكثر انقلابهايى كه در تاريخ بشر روى داده است نتيجه و محصول افكار فيلسوفان و متفكران
و دانشمندان بوده‏است.

فيلسوفان و متفكران در هر عصرى، هميشه كوشيده‏اند تا افكار گذشتگان را اصلاح كنند و بهبود بخشند.

/ 238