ملل سرگرم جمعآورى و ذخيره پول شدهاند. من اطلاع دارم كه شبِ مشرق زمين تيره و تار شده و علما و
شيوخ اسلام آن يد بيضايى را ندارند كه اين جهان تاريك را روشن كنند. ترسى كه دارم از اين است كه مبادا
اين شيپورهاى خطر و جنبشها و تكانها، اين ملت خوابيده را بيدار كند و از نو آنها را متوجه شريعت
محمد(ص) سازد!من شما را از دين محمد(ص) كه حامى بيچارگان و نگهبان نواميس و اعراض و دين كرامت و شرف و دين
جوانمردى و شهامت، دين مبارزه و جهاد است و انواع رقيت و بردگى را از بين مىبرد و همه آثار استعباد
و استعمار بشر را نابود مىكند و فرقى بين مالك و مملوك نمىگذارد و براى هيچ قدرتى حق برترى بر گدا
قائل نيست و مال را از هر نوع رجس و پليدى تزكيه مىكند و پاك و پاكيزه قرار مىدهد و سرمايهداران
و صاحبان املاك را مستخلف در اموالشان مىداند و آنها را امناى اموال خدا مىشناسد برحذر مىدارم.چه انقلابى عظيمتر و مهمتر از اين مىتوان فرض كرد كه اين دين در عالم فكر و عمل ايجاد كرد، آن
روزى كه ندا در داد و اعلام كرد كه ان الارض للَّه لا للملوك و السلاطين، يعنى سراسر كره زمين مال
خداست نه ملك پادشاهان و سلاطين. بنابراين هرچه مىتوانيد بكوشيد تا اين دين و آيين از نظر مردم
مستور بماند.فعلاً خوشوفت باشيد كه مسلمين به پروردگارشان كم اعتمادند و ايمان محكمى به دينشان ندارند. در
اين صورت چه بهتر كه سرگرم مسائل علم كلام و الهيات و تأويل كتاب خدا و آيات آن باشند.تا مىتوانيد بر بناگوش مسلمان سيلى بزنيد، زيرا اگر گوش مسلمان باز باشد، مىتواند طلسمهاى
جهان را بشكند و سحر و جادوگرى ما را به وسيله اذان و تكبيرش باطل كند، و باز تا مىتوانيد بكوشيد كه
اين شب تيره و تار مسلمان طولانىتر شود و طلوع صبح وى به تأخير افتد.برادران من! مسلمان را از كار و كوشش باز داريد تا از مسابقه ميدان زندگى فرو ماند. براى ما همان
بهتر كه مسلمان بنده ديگران باشد و از اين عالم كنارهگيرى كند و عزلت گزيند و اين دنيا را كه هيچ
قدر و قيمتى براى آن قائل نيست در اختيار ديگران بگذارد و مال آنها بداند، واى بر حال ما اگر اين ملت
كه دينش او را پاسبان و اداره كننده و ناظم جهان قرارداده است، بيدار شود!
اقبال مسلمان
در ميان صدها هزار كلمه، واژه و لغت كه در زبان ما و زبانهاى ديگر وجود دارد كلمهاى به عظمت واهمّيّت حق پيدا نخواهيد كرد و به همين دليل است كه قرآن كريم دويست و بيست و هفت مرتبه از اين كلمه
ياد كرده است و يكى از اسماى خداى متعال، حق است و به همين دليل است كه امروز از مرد حق تجليل مىشود.سهمى را كه در برنامه گفتار به بنده تفويض فرمودند بحث درباره اقبال مسلمان بود ولى خوشبختانه چند
دقيقه قبل اعلام كننده برنامه، اشتباهى كرد و من از آن اشتباه استفاده مىكنم، او اظهار كرد كه
درباره اقبال مسلمانان صحبت مىكند.صرف نظر از اينكه در اين روزها دچار حادثهاى شدهام كه خرمن وجودم را مشتعل كرده است و توانايى
انجام چنين برنامهاى را نخواهم داشت، علاوه بر آن فرصت هم تنگ است و آقايان هم خسته شدهاند و براى
من همين عذر كافى است كه عرايضم را خيلى كوتاه كنم.