مزيد توضيح و جلب توجه خاطر خوانندگان نمونههاى ديگرى از اشعار وى نقل مىشود، تا كسانىكه با
آثار وى آشنايى كمترى دارند، به جهات مختلف نظر و فكر وى اجمالاً مأنوس گردند.
حيات جاويد
اگر رمز حيات آگهى، مجوى و مگير
به خود خزيده و محكم چو كوهساران زى
چو خس مزى كه هوا تيز و شعله بيباك است
دلى كه از خلش خارآرزو پاك است
چو خس مزى كه هوا تيز و شعله بيباك است
چو خس مزى كه هوا تيز و شعله بيباك است
زندگى
شبى زار ناليد ابر بهار
درخشيد برق سبك سير و گفت
ندانم به گلشن كه برد اين خبر
سخنها ميان گل و شبنم است
كه اين زندگى گريه پى هم است
غلط كردهاى، خنده يكدم است
سخنها ميان گل و شبنم است
سخنها ميان گل و شبنم است
زندگى و عمل
ساحل افتاده گفت گر چه بسى زيستم
موج ز خود رفتهاى تيز خراميد و گفت
هستم اگر مىروم، گر نروم نيستم
هيچ نه معلوم شد، آه كه من كيستم
هستم اگر مىروم، گر نروم نيستم
هستم اگر مىروم، گر نروم نيستم
علم و عمل
ما كه اندر طلب از خانه برون تاختهايم
علم را جان بدميديم و عمل ساختهايم
علم را جان بدميديم و عمل ساختهايم
علم را جان بدميديم و عمل ساختهايم
زندگى و مرگ
اى برادر من تو را از زندگى دادم نشان
خواب را مرگ سبكدان، مرگ را خواب گران
خواب را مرگ سبكدان، مرگ را خواب گران
خواب را مرگ سبكدان، مرگ را خواب گران
عشق و علم
جز عشق حكايتى ندارم
از جلوه علم بىنيازم
سوزم گريم تپم گدازم
پرواى ملامتى ندارم
سوزم گريم تپم گدازم
سوزم گريم تپم گدازم