زنده بودن و زنده ماندن - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زنده بودن و زنده ماندن

اسلام مخالف انزوا و انعزال يعنى كناره‏گيرى از زندگى و ترك دنياست و طرفدار زندگى و زنده‏ماندن
است. در اين صورت تعليم و تربيت بايد جوانان را براى زندگى مجهز و آماده سازد و هنرها و حرفه‏هاى
زندگانى را به آنها تعليم دهد.

آنان را براى تأمين انواع ضرورتها و نيازمنديهاى گوناگون اجتماع به
وسيله اجراى برنامه‏هاى سودمند و ثمربخش اشباع كند تا بتوانند همه مقاصد حياتى اجتماع را برآوردند.

اسلام تارك دنيا شدن را مردود مى‏داند و مى‏خواهد مردم چه در سختى و چه در رفاه با عدالت و برابرى
زندگى كنند. قرآن به ما تعليم مى‏دهد كه در جستجوى تحصيل بهترين چيزهاى اين دنيا و جهان آخرت باشيم،
به همين دليل خدا كسانى كه خود را از بركتهاى اين جهان محروم مى‏كنند توبيخ مى‏كند.

قرآن كريم در اين زمينه مى‏فرمايد:

‹‹ بگو به آنها چه كسى زينتها و چيزهاى خوبى را كه خدا براى
خوردن آفريده و آن را براى بندگانش حلال قرارداده، تحريم كرده است. ››

نظر قرآن در اسلام به خوبى منعكس شده است. به دليل اينكه مى‏گويد:

‹‹ بخوريد و بياشاميد ولى اسراف
نكنيد. ››

اسلام ارزش بشر را به حد اعلايى بالا برده است و گدايى و مفت‏خورى را منع و به كسب دسترنج تشويق
مى‏كند و آن را محترم مى‏شمارد.

در اين باره حديثى از پيغمبر(ص) در دست است كه فرموده‏اند:

‹‹ خدا
آن دستى را كه براى كسب معيشت كار مى‏كند دوست مى‏دارد. ››(66)

اسلام از همه افراد مى‏خواهد كه براى تحصيل معيشتشان كوشا باشند و رسول اكرم(ص) فرمود: ‹‹ فقر و
بينوايى نزديك به كفر است. ››

اقبال مى‏گويد:




  • هر كه محسوسات را تسخير كرد
    عالمى از ذره‏اى تعمير كرد



  • عالمى از ذره‏اى تعمير كرد
    عالمى از ذره‏اى تعمير كرد



و همچنين مى‏گويد:




  • جستجو را محكم از تدبير كن
    انفس و آفاق را تسخير كن



  • انفس و آفاق را تسخير كن
    انفس و آفاق را تسخير كن



با توجه به همين مسائل است كه اقبال به تحصيل يا تعليم و تربيت عقيده دارد و سعى و تلاش براى تسخير
جهان را تبليغ و تشويق مى‏كند و بر ترك دنيا و كناره‏گيرى از زندگى مخالف است.

به نظر اقبال در حقيقت
تنها آن كسى موجوديت دارد كه بتواند بگويد:

‹‹ من هستم ›› و وصول به درجه من بودن است كه به‏طور
قاطعى مقام هرچيزى را در ترازوى وجود اثبات مى‏كند.(67)


66- روزى كارگرى دست خشن و ورم‏كرده‏اش را به رسول اكرم (ص) نشان داد و گفت: ‹‹ ببينيد! رنج و زحمت
كارگرى با دست من چه كرده است. ›› پيغمبر (ص) دست كارگر را با رأفت و محبت گرفت و فرمود: ‹‹ دستى را كه
خدا و پيغمبرش دوست مى‏دارند چنين دستى است. ››

67-  مراجعه شود به كتاب P.53  Reconst
uction of Roligious thought in
lam.

/ 238