مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بلكه

همه اين مباحث، بايد در برابر يكديگر قرار گرفته و هماهنگ باشند، تا از مجموع آنها موسيقى واحدى به
وجود آيد. و همين كه كار به اينجا كشيد، نظر انسان درست و قاطع خواهد بود و ديگر شك و شبه‏هاى دردناك
و حيرت خفه كننده، از شخص زايل خواهد شد و حكم قاطع صدور خواهد يافت، كه درست چيست، و نادرست چيست؟

و
سودمند چيست و زيان‏آور چيست؟

و چه كارى بكنيد و چه كارهايى نكنيد؟ و همه معالم در برابر نظرش روشن خواهد شد و همه راهها نيز واضح
و روشن جلوه‏خواهند كرد، ولى گرفتار شدن به اينكه فلان جمله صحيح و فلان جمله ناصحيح و فلان مؤلف
خطا گفته و آن مؤلف ديگر درست، و در كتاب يك نوع منطقى وجود داشته باشد كه در عمل منطقى نباشد و
نظريه‏اى در تصوف باشد، كه نظريه‏اى ديگر در حكمت آن را نقض كند و گفته‏هايى در ذهن وجود داشته
باشد كه در محل خودش درست باشد و گفته‏هايى در تحريك بر فرو رفتن و غرق شدن در زندگى كه آن نيز در محل
خودش درست باشد...

اينها همه نظرهاى بدوى و مقدماتى است كه صاحبان آنها نمى‏توانند به اعماق مطالب
توجّه كنند، بلكه نظر سطحى داشته‏اند و همچنين در اعراض و ظواهر فرو خواهند رفت؟

بدون اينكه به جوهر
مطلب برسند و توجّه به اشكال و صورتها خواهند داشت، نه به حقيقت.

بالاتر از اين همه معانى، وضع تدريس سيّد بزرگ بود، كه دست شاگردانش را مى‏گرفت و آنها را به سطح
بلندى مى‏برد كه از آنجا بر كتاب مسلط باشند، نه اينكه كتاب آنها را تسخير كرده باشد و همچنين مقامى
احراز كنند كه از قيود الفاظ و جمله‏ها، رهايى يابند و به معرفت حقيقى برسند، گو اينكه رسيدن به اين
معنى مخالف الفاظ و جمله‏ها باشد.

و نيز روش او در تدريس عكس روش ديگران بود، به اين توضيح كه جمال‏الدين فقط موضوع درس را در حد
محدود و معينى مى‏گرفت و سپس در شرح موضوع از پيش خود مطالبى اضافه مى‏كرد، كه از همه اطراف بر آن
محيط باشد، آن‏گاه نصّ كتاب رامى‏خواند و مطلب واضح و روشن مى‏شد، محل خطا و صواب آشكار مى‏گرديد،
امّا ديگر اساتيد اول نصّ عبارت را مى‏خواندند و آن را مى‏فهميدند و مى‏فهماندند، سپس شرح و بسطى
در موضوع از پيش خود اضافه مى‏كردند.

اين روش ‹‹ مدرسه نظاميه ›› سيّد در خانه‏اش بود
!

مدرسه دوم سيّد، كه غير از نظاميه بود، داراى اثرى بيشتر و نفعى عمومى‏تر بود، و در اين مدرسه بود
كه واردين به خانه او و همچنان مردان بزرگ، هنگامى كه براى بازديدشان به منزل آنها مى‏رفت و بخصوص
مردمان متفكر و تحصيلكرده، هنگامى كه در قهوه‏خانه ‹‹ بوسته ›› دور او حلقه مى‏زدند، و عامه مردم
وقتى كه به مناسبتهايى نزد او جمع مى‏شدند، اين درس براى آنها القا مى‏شد.

درسهاى اين مدرسه را
كسانى مانند ‹‹ محمود سامى بارودى ›› و ‹‹ عبدالسلام مويلحى ›› و برادرش ‹‹ ابراهيم مويلحى ››
و از جوانان افرادى ماندند:

‹‹ محمد عبده ›› و ‹‹ ابراهيم لقانى ›› و ‹‹ سعد زغلول ›› و ‹‹ على
مظهر ›› و ‹‹ سليم نقاش ›› و ‹‹ اديب اسحق ›› و ‹‹ غرهم ›› فرا مى‏گرفتند.

سيّد در اين مدرسه، مجراى ادب و ادبيات را به‏صورت ديگرى مبدل كرد، و از حالى كه داشت به‏صورت ديگر
درآورد. آن روزها ادبيات بنده اشرافيت بود و خبر مدح سلاطين امرا و ستودن اعمال و صفات آنها هر
اندازه كه ستمكار و فاخر بودند - چند روز به حساب مى‏آمد.

آن روزها هر حاكمى در زمان خودش سيّد و سرور
عالم وجود بود!

و در اعمالش دارى معجزات و معصوم!

شناخته مى‏شد. مال مردم را غصب مى‏كرد، ولى كسى او
را بر اين عمل غصب ملامت نمى‏كرد، ولى اگر احياناً انفاقى مى‏كرد، مدح و ثنا، نثار او مى‏شد. و
همچنين هر كسى را مى‏كشت، كسى از او نمى‏پرسيد كه چرا فلان كس را كشته است؟

ولى اگر كسى را به فضل
وكرمش مى‏بخشيد!

او را مدح و ثنا مى‏گفتند. هنر و ادبيات و شعر و نثر در حكم موسيقى بود، براى خودش
آيينه او، و پهلوانى براى خرسندى او!

و نيز اين معانى و موضوعات در حكم بندگانى بودند كه براى كوبيدن
دشمنان او و مدح دوستان او تسخير شده بودند.

اديب كوچك مداحى بود براى ثروتمند كوچك و اديب بزرگ
مداحى بود براى امير بزرگ!

ولى سيّد جمال‏الدين آمد و ادبيات را در راه خدمت ملت تسخير كرد، تا بدين
وسيله حقوقش رامطالبه كند و در قبال ظلمى كه بر او مى‏شود، دفاع نمايد و بر هر كسى كه به او تعدى كند -
هر كس مى‏خواهد باشد - حمله و هجوم آورد.

/ 238