تعليم و تربيت و فرهنگ - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اقبال درباره تعليم و تربيت به‏طور واضح و صريح مى‏گويد:




  • علم از سامان حفظ زندگى است
    علم و فن از پيش خيزان حيات
    علم و فن از خانه زادان حيات



  • علم از اسباب تقويم خودى است
    علم و فن از خانه زادان حيات
    علم و فن از خانه زادان حيات



در تشريح اين مطلب مى‏گويد:

‹‹ علم ابزارى است براى حفظ حيات و سر و سامان دادن به زندگى، و همچنين
براى قوام دادن و تثبيت ذات بشر. علم يكى از وسايل و اسباب كار است، و به منزله غلامان خانه‏زاد
زندگى هستند. ››

از اين بحث مى‏توانيم مقاصد و نتايج ديگرى را نيز استنباط كنيم بدين قرار:

الف. تحصيل يا تعليم و تربيت بايد به انسان نيرويى دهد كه زندگى شرافتمندانه و عادلانه و معمولى
داشته باشد؛

ب. تحصيل يا تعليم و تربيت بايد وسيله‏اى براى احياى ضرورت اقتصادى، علمى و تكنيكى ملت باشد و به
همين مقدار قانع نباشيم كه از توجه به اين اصول به هيچ وجه غفلت نكرده‏ايم بلكه بايد به شكل مثبت و
به صورت قاطعى براى انجام و اجراى آن كوشا باشيم؛

ج. در تحصيل يا تعليم و تربيت بايد عملاً شوق و شور و دعوتى نهفته باشد تا اينكه هر فردى بتواند ثبات
اقتصادى و استقلال اجتماعى خود را به دست آورد.

بنابراين روش تعليم و تربيتى كه با توجه به اين مقاصد و هدفها پايه‏گذارى شده باشد مى‏تواند به
آمال و آرزوهاى اقبال تجسم بخشد و براى بشريت بركتى نيز باشد.

تعليم و تربيت و فرهنگ

تعليم و تربيت جزئى از فرهنگ يك ملت و وسيله و ابزارى است كه به واسطه آن فرهنگ پايدار مى‏ماند، و
همان‏طور كه گوشت از استخوان جدا نمى‏شود، اين دو موضوع نيز از يكديگر انفكاك‏ناپذيرند.

تصور اينكه ملتى روش تربيتى ملت ديگرى را بپذيرد و زيانى نبيند نه فقط اشتباهى بزرگ است بلكه خطايى
عظيم مى‏باشد و اگر ملتى از فرهنگ خود دست بكشد به‏درستى مثل اين است كه به خودكشى درست زده باشد،
بدين سبب هيچ ملتى نمى‏تواند روشهاى فرهنگى بيگانه را بپذيرد و خود را از نفوذ آن بر كنار دارد.

اصولاً روش فرهنگى هرچه باشد، مركب از يك سرى ايده‏آلها و آرمانهاى اجتماعى و نمونه‏ها و
ارزشهاست؛ و مبتى بر نظر مخصوصى درباره زندگى و فرهنگ است.

و در قلمرو اين حيات و فرهنگ است كه:

تقليد
يعنى انتحار!

/ 238