كوششهاى ديگر سيّد جمال‏الدين در پاريس - مفخر شرق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفخر شرق - نسخه متنی

غلامرضا سعیدی؛ هادی خسروشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيّد از آنجايى كه مى‏ترسيد اين نظام و رژيمى كه درباره آن تبليغ مى‏كند، ممكن است بين مسلمانان و
غير مسلمانان ايجاد نفاق كند گفت:

‹‹ مبادا كسى تصور كند اينكه روزنامه ما غالباً از حقوق مسلمانان
دفاع مى‏كند، مى‏خواهد ميان آنها و هموطنان غيرمسلمان ايجاد نفاق كند، بلكه منظور ما حفظ مصالح
همه است. همان‏طور كه در سابق نيز با اين همه ملتهاى غير مسلمان همكارى داشته‏ايم و قرنها با يكديگر
زندگى كرده‏ايم. به هرحال، چنين نيتى نداريم كه مصالح غير مسلمانان را در نظر نداشته باشيم،
همان‏طور كه دين و شريعت ما نيز چنين اجازه‏اى به ما نمى‏دهد. ››

محرك اصلى و انگيزه واقعى سيّد در نشر چنين فكر وتشكيل چنان حكومتى كه مورد آرزوى او بود و اخلاق
بلند و عزت نفس و قدرت روح و مبارزاتى را كه در نظر داشت و در جريده مطرح كرده بود، اين بود كه نفوذ
بيگانگان را در همه كشورهاى اسلامى مخصوصاً ‹‹ مصر ›› ريشه كن كند، و آرزويى مهمتر از اين نداشت، و
براى رسيدن به چنين هدفى، آن همه مقالات و مباحث و اخبار و حاشيه و تعليقه مى‏نگاشت و شديدترين
اسلوب و عفيفترين تعبيرات را در اين زمينه به كار مى‏برد تا مردم را به هيجان بياورد!

براى برانگيختن احساسات مردم و هيجان نفوس، از حوادث ‹‹ مهدى متمهدى ›› در ‹‹ سودان ››
بهره‏بردارى كرد و ضمناً بانشر روزنامه‏اى محرمانه، اشخاص را به گوشه و كنار مى‏فرستاد و به وسيله
پيامهايى به اشخاص مستعد و شايسته مطالبى را ابلاغ مى‏كرد كه در روزنامه نمى‏توانست آنها را
بنويسد. مأمورى به ‹‹ مسكو ›› نزد مسلمانان آنجا، و مأمور ديگرى به ‹‹ حجاز ›› فرستاد تا جايى كه
يك بار ‹‹ شيخ محمد عبده ›› را كه محكوم به تبعيد بود، به ‹‹ مصر ›› و ‹‹ تونس ›› فرستاد.

در نتيجه اين فعّاليّتها، كسانى را كه زمام امور را در ‹‹ مصر ›› و ‹‹ هند ›› در دست داشتند،
وحشت زده نمود. و خطر اين روزنامه را به خوبى حس كردند و از ورود آن جلوگيرى نمودند.

سرانجام، همين كه
شدت مراقبت دولتها از روزنامه محسوس شد و هيئت مديره احساس كردند روزنامه به مردم نمى‏رسد، روزنامه
را تعطيل كردند.

روزنامه تعطيل شد و اداره كنندگان دچار حزن و اندوه شدند، زيرا از هيچ كسى كارى
ساخته نبود. باتعطيل اين روزنامه، مرحله ديگرى از حيات سيّد سپرى شد كه دوران آن سه سال بود و تمام
اين مدت را با مشقت و جهاد در ‹‹ پاريس ›› به سرآورد و همه آمال او مبدل به يأس گرديد، گو اينكه
معانى فانى نمى‏شوند. كما اينكه ماده معدوم نمى‏گردد!

كوششهاى ديگر سيّد جمال‏الدين در پاريس

در اثناى چهار سال اقامت سيّد در ‹‹ پاريس ›› دو حادثه مهم روى داد:

1. ارتباط وى با فيلسوف مشهور ‹‹ ارنست رنان ›› و اعجاب هر يك از اين دو شخصيت نسبت به ديگرى و وارد
شدن در معركه راجع به اسلام و عرب، گو اينكه اين معركه چندان گرم نبود! و روزنامه معروف فرانسوى
‹‹ديبا›› ميدان‏دار اين معركه شده بود.

پرفسور رنان، در ‹‹ دانشگاه سوربن ›› كنفرانسى در اطراف سه نكته داده بود.

بدين قرار:

الف: اشتباه مورخين در اينكه گفته‏اند ‹‹ علوم عرب ›› و ‹‹ فنون عرب ›› و ‹‹ تمدن عرب ›› و ‹‹
فلسفه عرب ›› با اينكه اينها بيشتر از آنكه نتيجه فعّاليّت ملت عرب باشد، محصول ملتهاى غير عرب
است، براى مثال مى‏توان گفت:

‹‹ تمدن ›› اكثر آن از نتايج فكر ايرانى و ‹‹ فلسفه ››، بيشتر آن
نتيجه فكرنصاراى نسطورى و بت‏پرستان حرانى است!

و فلاسفه‏اى از قبيل ‹‹ الكندى ›› و ‹‹ فارابى
›› و ‹‹ ابن سينا ›› و ‹‹ ابن رشد ››، هيچ‏كدام جز ‹‹ الكندى ››، عرب نبودند، بنابراين، نسبت
دادن علم و فلسفه و تمدن به عرب، خطاست و عدم دقت در تعبير!

ب: اسلام مردم را به تحصيل علم و فلسفه و بحث آزاد تشجيع نمى‏كند!

زيرا اعتقاد به مغيّبات و خوارق
عادات و ايمان تام وتمام به قضا و قدر مانع از آن است و هر مسلمانى كه به تحصيل فلسفه مشغول شده است او
را از بين برده‏اند!

/ 238