و اضافه مىكند كه چرا مسلمان امروز از صيحه اسب دشمن بترسد، در صورتى كه هيچ حمله و هجومى نمىتواند نور درخشان حق را خاموش كند.
آنگاه مسلمان را مخاطب قرار داده است و مىگويد:
اى مسلمان!
برخيز و حقيقت خود را براى اقوام و ملل آشكار كن زيرا همه محافل عالم به وجود تو نيازمند است و مستحقاند كه از حرارت انفاس تو و از عزم و تصميم مردانه تو بهرهمند شوند. خونت را گرمتر كن تا اينكه روزگار در پناه حمايت دينِ تو زندگى كند. هر آينه، خلافت ارض از آن توست، پس بكوش وخود را شايسته اين مقام قرار ده.
برخيز و موجوديت خود را نشان ده تا نور توحيد به وسيله تو كامل شود. تو عطرى وليكن شكوفهها و گلها، تو را محبوس نگهداشتهاند. برخيزو بار امانت را به گردن بگير و انفاس معطر خود را پخش كن تا اينكه نسيم، بوستان را معطر سازد.
اى مسلمان! ماند نغمه امواج در سواحل محبوس مباش. بلكه بجوش و بخروش و بال و پرت را در اطراف آفاق بگشا و سراسر جهان را به نور ايمان خود روشن كن و با نيروى يقين و با نام پيغمبرت پرتو افشانى كن!
اگر در بوستان گلى نباشد، قُمرى و عندليب نغمهسرايى نخواهند كرد و اگر در ميان برگها شكوفهها لبخند نزنند، در بوستان روزگار گلى نخواهد خنديد و اگر نام محمد(ص) در ميان نباشد نبض عالم وجود، حرارتى نخواهد داشت!
بعد از انتشارات سابقالذكر به زبان عربى يك شاعره عراقى به نام امينه نورالدين نيز تعدادى از اشعار اقبال را به زبان عربى ترجمه كرد و به وسيله چاپخانهاى در بغداد انتشار داد.
سپس نوبت به اديب بزرگ عرب زبان، مرحوم دكتر عبدالوهاب عزام رسيد كه نه فقط متخصص زبان بود بلكه دانشمند و محققى بزرگ و شاعر و فيلسوفى عاليقدر نيز بود، و در نقل آثار ادبى از زبانهاى ديگر به زبان عربى قدرت و استعداد شگفتآورى داشت.
اين مرد دانشمند بخشى از مثنوى رومى را به عربى ترجمه كرده است و همچنين در ترجمه بخشى از شاهنامه فردوسى نيز به زبان عربى سهيم است. دكتر عزام قبل از آنكه به سمت سفير كبير مصر، در پاكستان منصوب شود، در دانشگاه الازهر، استاد زبان فارسى بود و در زبان و ادبيات فارسى بصيرت و تبحر عميقى داشت و با توجه به همين امتيازات بود كه در كنگره خاورشناسان جشن هزاره فردوسى شركت كرده بود. اولين اثرى كه دكتر اعزام از اقبال به زبان عربى ترجمه كرد، پيام مشرق بود، كه به وسيله انجمن اقبال كراچى طبع شد.
اين دانشمند جليلالقدر هنگام اقامت در كراچى كه به سمت سفير كبير دولت مصر منصوب شده بود در زبان اردو تحصيل كرد، آنگاه منظومه ضرب كليم را به عربى ترجمه كرد و اين اثر بوسيله انجمن فرهنگى الازهر در مصر چاپ شد. سپس به ترجمه اسرار و رموز پرداخت و اين اثر نيز به طبع رسيد.
كليه ترجمههاى دكتر عزام، بهعلاوه معرفى اقبال در جهان عرب، به نفسه، بر ثروت ادبيات جديد عرب افزود. براى اينكه علاقه قلبى و قدرشناسى مرحوم عزام از مقام رفيع علمى و ادبى اقبال دانسته شود، به خطابههايى كه در محافل مختلف عرب زبانان راجع به اقبال ايراد كردهاست بايد مراجعه شود.
اقبال در كشور تركيه نيز معروفيت خودش را به دست آورد. اخيراً رسالهاى تحت عنوان رومى و اقبال به وسيله مؤسسه تركيه جديد در استانبول منتشر شد. پيام مشرق نيز به وسيله دكتر على گنجلى به زبان تركى ترجمه شدهاست.
در كشور اندونزى آقاى بهروم رانگ كوتى اشعار زيادى از اقبال و مجموعه اسرار خودى او را ترجمه كرده كه به وسيله مؤسسه مطبوعاتى بالاى پوستاكا انتشار يافته است. مجموعه ديگرى حاوى مقالاتى راجع به اقبال در يكى از شمارههاى مخصوص مجله آبيان اسلام در ماه سپتامبر 1952 ميلادى، در اندونزى طبع و منتشر شد.
ترجمه آثار اقبال براى اولين بار به زبان انگليسى به وسيله پروفسور نيكلسون به سال 1920 ميلادى، در كمبريج آغاز شد. اين دانشمند خاورشناس انگليسى، رساله اسرار خودى را ترجمه كرد و شركت مطبوعاتى مكميلان آن را به طبع رساند. چاپ دوم اين منظومه، باتصحيحات و اصلاحات بعدى شخص اقبال انجام شد.
دكتر نيكلسون از هر نظر شايستگى ترجمه آثار اقبال را داشت زيرا تمام دوره زندگيش را به مطالعه آثار رومى گذرانيده بود و بههمين دليل توانسته بود به عمق افكار راه يابد.