اگر امروز كسى مايل باشد بهطور مطلق در خصوص حقيقت، معرفتى به دست آورد بايد به صورت قاطعى به وسيله نماز، دعا، تضرع و با احساس شخصى و بصيرت تام و با عشق به جمال حقيقت دست به كار شود و از خدا بخواهد تا او را به درك حقيقت توفيق دهد، در غير اين صورت هيچ كس حتى اگر داراى موهبت خاص هم باشد نمىتواند بيان و توضيح كاملى را از حقيقت عرضه دارد، و همچنين هيچ فردى نمىتواند به وسيله خواندن كتابها يا گوش دادن به بيانات و توضيحات ديگران به معرفت كامل نايل شود.
اقبال در اين زمينه به زبان اردو مضامينى سروده است و چون براى فارسى زبانان قابل درك است عيناً نقل مىشود.
يعنى جامه گفتار و اداى كلمات براى قامت حقيقت، تنگ است! ولى كلمات روى اين صفحه به صورت زنگار در مىآيد كه صورت آيينه را مغشوش مىكنند(90) شمع روح و نفس انسانى در درون سينه افروخته است ولى استعداد بيان و توضيح مطلب را كه خدا به بشر داده است به او حكم مىكند و مىگويد:
‹‹ از اينجا جلوتر مرو! ››
90- سعدى چه خوب اين معنى را تجلى داده، آنجا كه مىگويد:
رومى همين معنى را با كلمات پرمايه و نيرومندترى به اين بيان تقرير مىكند: